به قلم منصور بزرگمهر ایرانیان باستان از روز نوزدهم اسفند یعنی روز فروهر تا روز نوزدهم فروردین که باز روز فروهر است را به برگزاری آیینهایی می پرداختند که با روان و فروهر درگذشتگان در پیوند بود. بخش نخست این سی روز دربرگیرنده ده روز آخر اسفند ماه بوده که فروردگان نام دارد. پنج روز […]
به قلم منصور بزرگمهر
ایرانیان باستان از روز نوزدهم اسفند یعنی روز فروهر تا روز نوزدهم فروردین که باز روز فروهر است را به برگزاری آیینهایی می پرداختند که با روان و فروهر درگذشتگان در پیوند بود. بخش نخست این سی روز دربرگیرنده ده روز آخر اسفند ماه بوده که فروردگان نام دارد.
پنج روز نخست فروردگان ویژه سبزه گذاری و خانه تکانی و در کل تدارک برای نوروز بود و پنج روز دوم آن که پنجه یا اندرگاه نام داشت ویژه پذیرایی از مردگان و فروهر آنها. روز آخر سال روز اندوخته یا الفه بود که اندوخته ای از خوردنی ها برای مصرف سالانه فروهرها نذر می کردند و شب آخر سال که به سال نو می انجامید را در خیابانها، بام خانه ها و کوهها آتش افروخته و به پذیره فروهر مردگان می رفتند که به باور آنها شب هنگام از آسمان فرود می آمدند و به یاری این آتشها راه خانه را می جستند.
اما داستان اصلی این مطلب این است که در گاهشماری زرتشتی روز بیست و پنجم اسفند روز آفرینش نخستین انسان ایرانی یعنی کیومرث است در قالب جشن همسپتمئدم hamas-path-maedem یعنی گاهنبار ششم زرتشتیان برگزار می گردد. این جشن پس از ساسانیان بخاطر سختگیریهای صدر اسلام و اسلام آوردن ایرانیان همانند سایر جشنها محدود و از بین رفت اما با روی کار آمدن عباسیان و نفوذ ایرانیان در دربار عباسی، برخی از آیینها که با فروردگان و نوروز در پیوند بودند از نو رونق یافتند، از جمله همسپتمئدم اما بخاطر اختلاف گاهشماری زرتشتی و هجری خورشیدی و بخاطر حذف ماهیت زرتشتی آن و سازگاری اش با اسلام و از میان بردن نحسی روز چهارشنبه چنانکه منوچهری سروده:
چهارشنبه که روز بلاست باده بخور
به ساتگینی می خور به عافیت گذرد
توسط عباسیان در چهارشنبه برگزار و ثابت ماند و نام چهارشنبه سوری به خود گرفت. در واقع گاهشماری زرتشتی روز چهارشنبه ندارد و جشن همسپتمئدم زرتشتیان هر ساله در روز بیست و پنجم اسفند با نام ارد (اشی) برگزار می گردد نه با نام چهارشنبه.
واژه چهارشنبه بمعنی”چهار روز پس از شنبه” از ایرانی باستان čaθvārah:چهار و شنبه از آرامی’šeba: هفت یا šebbāth: دست کشیدن (از کار)/روز استراحت مشتق شده است. همچنین، واژه سوری sūrī بمعنای سور و مهمانی مشتق است از اوستایی sūirya بمعنی ناشتا/آنچه در بامداد خورند و از ایرانی باستان svar/savah: بامداد/پگاه با دگرگونی معنایی بامداد>ناشتا>خوراک>خوراک بزم>بزم. همریشه با شوشتری sabâ و دزفولی sobâ: فردا. و همچنین لری سو sow بمعنی فردا و زو-سرو zū-sör(y)o از صورت باستانی (zūta-svarya) بمعنی صبح زود.