پایگاه میراث جهانی بامیان در افغانستان توسط پاکستانی ها و امارت اسلامی غارت شد
پایگاه میراث جهانی بامیان در افغانستان توسط پاکستانی ها و امارت اسلامی غارت شد

تا همین چند ماه پیش دوستداران میراث فرهنگی بامیان در افغانستان و جهان بسیار پیگیرانه نگران خارج شدن بامیان از فهرست میراث جهانی یونسکو بودند و درباره آن مطلب و گزارش می نوشتند.

این عزیزان نمی دانستند که قرار است به زودی میراث فرهنگی بامیان و همه افغانستان در کنار ملت ستمدیده این کشور قربانی یک توطئه جهانی شود.

 

 

 

 

نویسنده: منصور بزرگمهر

تا همین چند ماه پیش دوستداران میراث فرهنگی بامیان در افغانستان و جهان بسیار پیگیرانه نگران خارج شدن بامیان از فهرست میراث جهانی یونسکو بودند و درباره آن مطلب و گزارش می نوشتند.

این عزیزان نمی دانستند که قرار است به زودی میراث فرهنگی بامیان و همه افغانستان در کنار ملت ستمدیده این کشور قربانی یک توطئه جهانی شود.

آری دوستداران و کارشناسان میراث جهانی بامیان نگران این بودند که نکند در اثر ساخت و سازهای خودسرانه در عرصه و حریم میراث بامیان یا تخریب چند محوطه باستانی، بامیان از فهرست یونسکو خارج شود.

حتی کارشناسان داخلی و بین المللی نگران بودند که آثار باستانی بامیان در اثر عوامل طبیعی دچار فرسایش شوند و بارها این مسئله را به مقامات میراث افغانستان گوشزد نموده بودند.

اکنون فقط پس از گذشت چند ماه از اعلام آن نگرانیها با خبر شدیم که میراث فرهنگی بامیان توسط افراد اردو زبانی که از پاکستان وارد افغانستان شده اند به غارت رفته است و سایر اشیاء پایگاه میراث جهانی بامیان شکسته و تخریب شده اند.

چنین واقعه ای در سال ۲۰۰۱ نیز که نیروهای طالبان، بوداهای ۱۵۰۰ ساله بامیان، که در میراث جهانی یونسکو ثبت شده بود را تخریب کردند اتفاق افتاده بود. در آن زمان واکنش شدید جهانیان برانگیخته شد و موجب محکومیت گسترده بین‌المللی این گروه افراطی شد.

شوربختانه در غارت اخیر آثار بامیان، نه خبررسانی مناسبی مشاهده شد و نه جهانیان واکنش قابل ملاحظه ای از خود نشان دادند. گویا میراث فرهنگی افغانستان همانند خون مردم ستمدیده افغانستان در چشم رسانه ها و سیاستمداران خائن و مافیایی کشورهای همسایه و جهان جایی ندارد و اولویت رهبران فاسد جهان غارت و کشتار در افغانستان است.

بامیان یکی از ولایت های تاریخی افغانستان، در بخش مرکزی این کشور و در دامنه کوه های هندوکش واقع شده است. دامنه ای که در آن مجسمه های بزرگ بودا در دل کوه ساخته شده اند. در کنار مجسمه های بودا بسیاری از آثار غیرمنقول و منقول فرهنگی وجود دارد که در محوطه های باستانی، موزه و انبارهای میراث فرهنگی مربوطه نگهداری می شوند.

سعدی در باب هفتم کتاب گلستان، ذیل حکایت ۱۷ که در باب “تربیت” است، می فرماید که روزی از بلخ به بامیان می رفتم. جوان برومند ولی مغرور و پرمدعایی همراه من بود. ناگهان در وسط راه، دو راهزن جلوی ما را گرفتند. دزدان فقط چوب در دست داشتند اما همسفر من تیر و کمان در اختیار داشت، با اینهمه چنان وحشت کرد که تیر و کمان از دستش افتاد و گریخت. من نیز چاره جز آن ندیدم که رخت و سلاح و جامه‌ها رها کردم و جان به سلامت بیاوردم.

سعدی در آخر داستانش نتیجه‌گیری کرده است که افراد و اشخاص را فقط در میدان عمل می‌توان شناخت. سعدی در جای جای آثارش فریاد می‌زند که نباید به ظاهر آدم‌ها حکم کرد چرا که ممکن است توان، قدرت، نیت و گرایش آدمی چیز دیگری باشد جز آنچه به ظاهر می‌نماید.

مصداق بارز این داستان اخلاقی گلستان سعدی دولت ایران و هنرمندان و خبرنگاران وابسته به آن است. دولت داعیه حمایت از شیعیان و مستضعفان جهان را دارد اما به مستضعفان افغان به ویژه مسلمانان شیعه کمک نمی کند.

هنرمندان و خبرنگاران دولتی به ویژه اصلاح طلبان و چپ ها که برای قربانیان یازدهم سپتامبر و جورج فلوید شمع روشن می کردند، اکنون خاموش نشسته اند.

حتی حزب اللهی ها هم ساکت نشسته اند و در روز اربعین حسینی بجای حمایت از شیعیان کشته شده و کوچانده شده افغان در خیابانهای امن ایران دنبال دسته های زنجیرزنی، آسایش را بر شهادت ترجیح دادند.

چون مسئولان به مصلحت ندیدند که از شیعیان امام حسین (ع) حمایت کنیم. دقیقاً مثل همان مصلحت اندیشان زمان امام حسین.

البته با در نظر گرفتن مفهوم جدید ارائه شده از واژه مستضعفین در قرآن و تلقی کردن آثار باستانی ایران بعنوان آثار ظلم و کفر توسط مسئولین می توان گفت این وسط سران طالبان مستضعف اند و قربانیان شیعه و فارس آنها نیز مستکبراند و آثار فرهنگی بامیان نیز آثار کفر اند. والله اعلم.