دین و دنیایتان را به ارزنی نفروشید!
دین و دنیایتان را به ارزنی نفروشید!

به قلم: مصطفی یوسفی   شورای شهر… یکی از مهم ترین نهادهای تصمیم گیری و نظارتی… و انتخابات شورای شهر… نمودی از دموکراسی که باید منجر به گزینش افرادی شود توانمند، برای اتخاذ تصمیم های بزرگ… اما گاه قطاری می شود برای احساس تکلیف ها و شعارهای پوچ یا ذره بینی می شود برای بزرگ […]

به قلم: مصطفی یوسفی

 

شورای شهر…

یکی از مهم ترین نهادهای تصمیم گیری و نظارتی…

و انتخابات شورای شهر…

نمودی از دموکراسی که باید منجر به گزینش افرادی شود توانمند، برای اتخاذ تصمیم های بزرگ…

اما گاه قطاری می شود برای احساس تکلیف ها و شعارهای پوچ

یا ذره بینی می شود برای بزرگ شدن آدم های کوچک!

رقابتی که این روزها تنورش گرم می شود تا برای عده ای نان و نام به ارمغان بیاورد و روزنه امیدی باشد برای مردمانی که گاه حتی قرص نانشان را باید قرض بگیرند!

کرسی پر زرق و برقی که به گمان عده ای در آنجا ثروت، قدرت و پروژه تقسیم می کنند و گاه تا ۵۰نفر برای هر کدامش احساس تکلیف می کنند!

برادران عزیز و خواهران گرامی!

که احساس می کنید و القا می کنید در کسوت شورای شهر می توانید خدمت کنید و خود را منجی مشکلات شهر به مردم معرفی می کنید و تعدادتان گاه آنقدر زیاد است که نام شایسته ها و دلسوزان واقعی در میان انبوه نام هایتان گم می شود، آیا می دانید قدم در چه عرصه مهمی گذاشته اید؟

گویند شخصی تصمیم می گیرد تا دنیا را تغییر دهد اما هر چه سنش فراتر می رود و ناتوانی اش بیشتر، وسعت رویاهایش کم تر می شودکشور را، شهر را، خانه را و…و نهایتا در پیری ناامیدانه به این نتیجه می رسد که ای کاش اول خودش را تغییر می داد بعد خانه و شهر و…

حال پرسش…

قبل از رویاپردازی به زندگی و خانه و کار و محله خودتان بنگیرید(همان کوچک شده شهر شماست و افراد آن مردمان این شهر)…به راستی چقدر توانسته اید از پس مشکلات آن برآیید؟

چقدر توانسته اید تصمیمات سازنده ارائه دهید؟

آیا در عملکرد،روابط، ایجاد تغییرات، حل بحران ها عنصر موثری بوده اید؟  که حال می خواهید منجی یک شهر باشید!

برادران عزیز و خواهران گرامی!

انتخابات شورای شهر جایی برای دیده شدن یا پرکردن خلاء های شخصیتی نیست.مسئولیتی است خطیر که نیازمند افراد خردمند، توانا، تصمیم ساز و داری علم و آگاهی کافی است.

به یاد می آورم در روزهایی که سیلاب بخشی از خوزستان را فراگرفت و به درون خانه ها نفوذ کرد (و چند بحران مشابه)عده ای خانواده را (با سطل ها) تنها گذشته و به خانه دوستان پناه بردند تا آب ها از آسیاب بیفتد…حال همان ها از مدیران غیر بومی پایتخت نشین انتقاد می کنند و شعار مدیریت بحران می دهند و در پوسترهای مجازی شان اولویت برنامه هایشان را «رفع فوری بحران آب و فاضلاب» بیان می کنند و از مدیریت کارآمد میدانی دم می زنند! به راستی که «طنز تلخ» واژه کوچکی است…

باید خون گریست…

باید خون گریست به حال شهر و آینده مردمانی که قرار است به دست چنین افرادی بیفتد.

 

در پایان سخنم با کاندیدای شورای کلان شهر اهواز: 

برادران عزیز و خواهران گرامی! 

چه برنامه هایی برای وضعیت نامناسب آب و فاضلاب، بحران مدیریتی، رشد بی رویه و فاقد الگوی ساخت و ساز، مشکلات حمل و نقل شهر(از جمله پروژه مترو که بیش از یک دهه بر زمین مانده است با حاشیه های فراوان)،آب آشامیدنی نامناسب، سیستم معیوب فراوری و بازیافت زباله های شهری و…دارید؟و چه شناخت و درکی از این مشکلات دارید؟

چه برنامه ای برای بیش از یکصدهزار حاشیه نشین اهوازی و مشکلات عدیده ی زیرساختی آن ها دارید؟

چه برنامه های فرهنگی و اجتماعی و چه دیدگاهی نسبت به فرهنگ ها و اقوام گوناگون ساکن اهواز و چالش های مرتبط دارید؟

چه راهکارهایی برای جبران بودجه و تامین اعتبار پروژه ها و چه علمی از روند آن دارید؟

تاکنون چندبار به مناطق محروم و حاشیه نشین زرگان، حصیرآباد، منبع آب، سیاحی، ملاشیه و…رفته اید و مشکلاتشان را از نزدیک بررسی کرده اید؟

آیا می دانید برخی از شوراهای منحل شده یا اعضای دستگیر شده همچون شما شعارهای زیبا می دادند و گاه برخی واقعا قصد اصلاح امور را داشتند اما افراد فاسد و مافیای قدرت و ثروت افساری برگردن آن ها انداخت و آن ها را به مرداب فساد سوق دادند یا با قرار گرفتن در جایگاه تصمیم گیری یک پروژه کوچک دامن از دستشان برفت و دین و دنیایشان را به ارزنی فروختند …و مصداق این بیت حافظ!؟

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت

  ناخلف باشم اگر من به جوی نفروشم! 

 

برادران عزیز و خواهران گرامی! 

می دانم بسیاری از شما جوانانی با صفای قلب و رویاهای بزرگ هستید اما شما را با وجدانتان، خدایتان و مردمان ساده و پاک دلی که در میان شعارهای زیبایتان روزنه ای از امید به آینده خود، شهر و فرزندانشان جستجو می کنند، تنها می گذارم…

فقط یادتان باشد..به والله به والله به والله

روزی در قبال تک تک قدم هایمان، حرف هایمان و مسئولیت هایمان باید پاسخ گو باشیم.