موسیقی شیروان، پیوند دهنده ی نسل هاست به وقت جدایی
موسیقی شیروان، پیوند دهنده ی نسل هاست به وقت جدایی

      به قلم:هوشنگ نوبخت/روزنامه نگار   موسیقی شیروان ، پیوند دهنده ی نسل هاست به وقت جدایی در زندگی بختیاری ها ، سخت ترین و آسان ترین هنر، موسیقی است. سخت از آن لحاظ که زندگی پر رمز و راز این ایل سرشار از نت و ترانه و آهنگ است.از نوشیدن شیرگاو گرفته […]

 

 

 

به قلم:هوشنگ نوبخت/روزنامه نگار

 

موسیقی شیروان ، پیوند دهنده ی نسل هاست به وقت جدایی
در زندگی بختیاری ها ، سخت ترین و آسان ترین هنر، موسیقی است. سخت از آن لحاظ که زندگی پر رمز و راز این ایل سرشار از نت و ترانه و آهنگ است.از نوشیدن شیرگاو گرفته تا لالایی های بچه گانه به وقت خواب و آسان از آن لحاظ که هرکس در زیر شال خود همدمی دارد به نام نی که ناله میکند برای بلال هایش و مخاطب ، کسی نیست جز کوه و دشت و گوسفند والبته پونه به وقت روئیدن.
آری ، همانقدر که زندگی عشایری سخت است ، به دل نشستن موسیقی اش هم سخت است و همانقدر که همه چیز در زندگی عشایر ساده و یکرنگ است به همان میزان هم باید موسیقی اش ساد ه و یک رنگ باشد ، مثل صدای مشک ، مثل صدای زنگل ، مثل صدای جیرینگ جیرینگ ریال های آویزان شده به لچک های دخترکان بازیگوش.
و موسیقی شیروان برگفته از همه ی سختی ها و آسانی هاست.آنقدر موسیقی اش سخت است و سنگین که سالهاست با وسواس و حساسیت آنرا در سینه اش نگه داشته و مرور کرده است ، بلکه اثری نجیب را به ایل نجیب ش تقدیم کند و آنقدر آسان و روان خوانده است که گویی معشوقش را زیر سایه درخت کنار دیده و برایش میخواند .
موسیقی فولکلور ایران به شدت در حال دگردیسی است و این دوران گذر همان قدر می تواند جذاب باشد که خطرناک. جذاب از باب اینکه نسل امروز، خیلی مشتاق آوازها و حماسه های اصیل ایلیاتی ،تاریخی و حماسی شان نیستند و ملودی های ترکیبی را می پسندند و خطرناک از این بابت که این تغییر اگر اصالت و نجابت موسیقی ایل را از بین ببرد تنها یک ظاهر شسته رفته از کالبد موسیقی به جای می ماند که به سرطان دچار شده است.
وشیروان عزیز ما از این رهگذرهم به خوبی گذر کرده است. موسیقی شیروان پیوند دهنده ی نسل هاست. پیوندی عمیق، نجیب و حساب شده برای گوش های پدرانی که صدای نی شیت ها و بلال ها را در ذهن خود مرور می کنند و گوش هایی که پر شده اند از موزیک های صادره از هندزفری های جدید.
شیروان که از یک ریشه ی پر فراز و نشیب و فرو رفته در اعماق تاریخ و ایل جوانه زده است و صدایش برگرفته از خون طایفه ای است که به هنرگره خورده است ، خوب می داند که آمدن و ماندن در ذهن و گوش و پوست و جان مخاطبی که لبریز شده از صدای اهورایی غلامشاه و نجوای مخملی بهمن و موزیک اصولی ملک محمد و دیگر عزیزان همتبار، کار آسانی نیست ولی این جوان خدا خوب کرده که غیر از صدای خوش، سیرت ، ذات و هنرهای خوشتری هم دارد عزمش را جزم کرده که با برداشتن کلاه به احترام همه اسطوره های ایل با کمال فروتنی از کنارشان بگذرد و بگوید« من شیروان هستم» .
آلبوم نیم دری آمده است که آدم های شاد و غمگین سرزمین ش را دعوت کند به شنیدن ملودی های عاشقانه و چند پهلویی که نیاز مخاطب متنوع گرای امروزند.
صدای شیروان را زیر درخت کناربه وقت زمندی ، روی موج رادیوی چوپانی که راه بازفت را در پیش گرفته است، توی گلوی بلال خوان پسرکی که چای چاله می نوشد برای رهایی از خستگی و در رستوران پنجم برج میلاد میتوان گوش داد و به یک اندازه سهم برد از دلخوشی ترانه ها و بغض های فرو رفته اش که همنوا شده اند با نی استاد حافظی که دم گرمش را با تمام وجود به خورد هوای مخاطب داده است.
شیروان عزیز ، آلبوم نیم دری اش را پس از سالها رنج و حساسیت منتشر کرد تا شاهد خروش چشمه ای دیگر از کوهستان هنر خیز زاگرس باشیم .