سال ١٣٩٩ با همه فراز و نشیب و سختی ها به پایان رسید. گسترده شدن شکاف طبقاتی، تعمیق رکود و بیکاری، افزایش میزان مرگ و میر در پی گسترده تر شدن بیماری کووید ١٩،کاهش نرخ ازدواج و زاد و ولد، افزایش نرخ تورم، و کاهش هر چه بیشتر قدرت خرید مردم خصوصاً دهک های آسیب پذیر که به لطف مسئولان و به گواه آمار رسمی بیش از ۵٠ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند، از جمله ره آورد سالی بود که گذشت.
به قلم: هومان یوسفی
سال ١٣٩٩ با همه فراز و نشیب و سختی ها به پایان رسید. گسترده شدن شکاف طبقاتی، تعمیق رکود و بیکاری، افزایش میزان مرگ و میر در پی گسترده تر شدن بیماری کووید ١٩،کاهش نرخ ازدواج و زاد و ولد، افزایش نرخ تورم، و کاهش هر چه بیشتر قدرت خرید مردم خصوصاً دهک های آسیب پذیر که به لطف مسئولان و به گواه آمار رسمی بیش از ۵٠ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند، از جمله ره آورد سالی بود که گذشت. پرداختن به مسائل گفته شده، بطالت وقت است. چرا که تکرار مکررات حاصلی ندارد.
آنچه در این نوشتار مقصود است، نقدی بر افعال و سخنان برخی سازمانها و مسئولین است که بجای همدردی با جامعه، با برخی افعال و گفتارهای نسنجیده خود، نمک بر زخم مردم می پاشند و همراستا با فشارهای اقتصادی، به فشارهای روانی جامعه نیز دامن زده و زمینه پرخاشگری مردم را فراهم میکنند. در این یادداشت به برنامه ها و تبلیغات سازمان صدا و سیما انتقاداتی وارد است که آن را با تمرکز بر جنجال های برنامه های کارشناسی و تبلیغات تشریح خواهیم نمود.
برنامه ها و میزگردهای کارشناسی:
در ذیل فصل دوم، ماده ٩ اساسنامه سازمان صدا و سیما آمده است: «هدف اصلی سازمان به عنوان یک دانشگاه عمومی، نشر فرهنگ اسلامی، ایجاد محیط مساعد برای تزکیه و تعلیم انسان و رشد فضائل اخلاقی و شتاب بخشیدن به حرکت تکاملی انقلاب اسلامی در سراسر جهان میباشد. این هدفها در چهارچوب برنامههای، ارشادی، آموزشی، خبری وتفریحی تأمین میگردد. مشروح هدف و برنامههای سازمان در زمینههای گوناگون در خط مشی و اصول برنامههای سازمان مصوب مجلس شورایاسلامی ذکر شده است.»
همانگونه که در این بخش از اساسنامه مشاهده میشود، در راستای انجام این هدف، سازمان اقدام به تهیه و پخش برنامه های کارشناسی، فیلم، برنامه های آموزشی و… میکند. سخنان نسنجیده و خالی از تعقل یکی از کارشناسان برنامه صدا و سیما چند روزی است نقل فضای مجازی و حقیقی جامعه شده است.
در یکی از برنامه های تلویزیونی کارشناس برنامه که ظاهراً از اساتید دانشگاه است و چند صباحی است به عنوان مشاور در برنامه های تلویزیونی ظاهر میشود از مردم میخواهد، مرغ و میوه و خورشت و گوشت و اساسا هر چیزی را محدود نمایند. البته محدود که هست ظاهرا مقصود کارشناس، حذف این اقلام از سبد غذایی بوده است. حال سوال اینجاست، اولا اگر مردم میوه و گوشت و مرغ و خورشت نخورند در این جای تاریخ که نان جو نیست و قیمت ماست و خرما و شیر هم سر به فلک دارد مردم چه بخورند؟ ثانیاً بیان و پخش این سخنان از جانب کارشناسی که به نظر میرسد از اضافه وزن هم برخوردار است که در نتیجه تغذیه زیاد ایجاد شده آیا فشار روانی بر مردم مخصوصا اقشار آسیب پذیر که عمدتاً مخاطبان صدا و سیما از طبقات محروم و دهک های ضعیف تا متوسط جامعه را شامل میشود، را تشدید نمیکند؟
«هر کس نمیخواد جمع کنه از ایران بره، ما خودمان انتخاب کردیم که اینطور زندگی کنیم، گوشت چیز خوبی نیست، ما باید ارزشهای نظام را فدای سیری شکم نکنیم، من خودم صبح جمعه از افزایش قیمت بنزین خبردار شدم، پرداختن به اخبار متعدد از وضعیت وخیم معیشت مردم آمریکا و انگلیس و تدوین و پخش برنامه های کارشناسی برای تحلیل فقر در آمریکا در حالی که خود از انواع مشکلات اقتصادی رنج میبریم، و….» همه نمونه هایی از سخنان نامعقول و نسنجیده ای است که باعث ایجاد فشار روانی مضاعف بر آحاد مردم، مخصوصاً اقشار ضعیف و آسیب پذیر جامعه میشود.
تبلیغات:
تبلیغات تلویزیونی بخش اعظم زمان، در شبکه های سیمای کشور را تسخیر کرده اند. اثرگذاری تبلیغات خصوصا تبلیغات تلویزیونی بر فرهنگ عمومی جامعه قابل کتمان نیست، لذا همخوانی تبلیغات با واقعیت فرهنگی و اجتماعی جامعه ضروری است، چیزی که در تبلیغات پر زرق و برق سیما دیده نمیشود.
بعضاً در تبلیغات تلویزیون زن و شوهری بسیار موزون و زیبا با فرزندی شاد و خوش چهره مشاهده میشود که در خانه ای رویایی بر میز ناهار یا صبحانه نشسته اند که انواع و اقسام صبحانه و غذاهای رنگارنگ چیده شده که بعید است با درآمد ماهیانه ٢٠ میلیون هم بشود چنان زندگی را به ظهور رساند. یخچال ساید بای ساید تبلیغات مذکور چنان میوه و نوشیدنی و مرغ و ماهی و… در خود جای داده که بستن در آن به نظر دشوار است. این در حالی است که مخاطبان تبلیغات مذکور به استناد پژوهش های معتبر، اقشار کم بضاعت و متوسطی هستند که با توجه به عدم بضاعت و توانایی برای تفریحات دیگر رو به تلویزیون خانگی آورده اند.
پاسخ مدیرعامل شرکت رولزرویس به خبرنگاری که از او میپرسد، چرا خودروهای شما در تبلیغات تلویزیون دیده نمیشود در تشریح وضعیت یاد شده جالب است. او میگوید:مشتریان ما تلویزیون نگاه نمیکنند!
به نظر میرسد باید به سیما یادآور شد که آنان که قادرند چنین میزها و یخچال هایی تهیه کنند کمتر وقت خود را صرف تبلیغات تلویزیون میکنند. رضا درستکار، منتقد سینما و تلویزیون با بیان اینکه محتوای این پیامهای بازرگانی بر اساس حقیقت زندگی ما نیستند، میگوید: «این آگهیها زندگی ما را فراتر از آن چیزی که هست نشان میدهند و قرابت با واقعیت جامعه متوسط یا متوسط به پایین ندارند و بیشتر نمایانگر طبقه مرفه جامعه هستند؛ البته باید گفت که ذات تبلیغات بزرگنمایی است و به هر حال تبلیغاتی موثر است که رگ خواب تماشاگر را پیدا کند که ممکن است در محتوای این آگهیها باشد. مجموعه این موارد باعث ذائقهسازی، فرهنگ سازی و انتظار آفرینی میشود. شاید تبلیغات بر روی تقاضا برای مصرف زیاد هم دامن میزند، درستکار معتقد است که اگر تبلیغات تلویزیون درست مدیریت نشود ممکن است روی جریان فرهنگ عمومی کشور اثر بگذارد و میگوید باید صداوسیما به سمت چابکسازی برود؛ به دلیل اینکه برنامههای سازمان بهروز نیست و با وضعیت جامعه مطابقت ندارد» (خبرگزاری آنلاین).
مضاف بر این به تصویر کشیدن چهرههای مدل، با خانه های مجلل و کودکان شاد و خندان که به نظر میرسد کمترین دغدغه ای ندارند و قبولاندن آن به عنوان زندگی عادی و روزمره به مردمی که گاها در مایحتاج روزانه مانده اند نه تنها در تعمیق فشار روانی ناشی از مشکلات اثری غیرقابل انکار دارد بلکه فعلی غیر اخلاقی نیز است.
سخن پایانی اینکه برخی سازمانها و برخی مسئولین خواسته یا ناخواسته بجای التیام زخم های مردم که در اثر مشکلات و مسائل سیاسی و اقتصادی و تحریم و…. ایجاد شده، نمک بر آن می پاشند و فشار روانی مضاعفی را بر مشکلات عدیده مردم می افزایند. به نظر می رسد تجدید نظر در این رویه اگرچه دردی را دوا نمیکند اما حداقل فشار روانی بیشتری را به فشارها و مشکلات اقتصادی آنها نمی افزاید.