میخوانم بنام زاگرس و به سوگ البرز
میخوانم بنام زاگرس و به سوگ البرز

  که در هنگامه ی آتش به کوهستان دیل در پروازی ققنوس وار ناله کبک های زردکوه را به بلندای آسمان زاگرس کشاند. اینک پژواک نی استاد حافظی و ترانه درد آلود استاد اسدی به ارج گذاری این پرواز کبریایی تا کرانه ی دنا همراهی می‌کند. سروده ی علف نوای درد نابودی زیست بوم زاگرسی […]

 

که در هنگامه ی آتش به کوهستان دیل در پروازی ققنوس وار ناله کبک های زردکوه را به بلندای آسمان زاگرس کشاند.

اینک پژواک نی استاد حافظی و ترانه درد آلود استاد اسدی به ارج گذاری این پرواز کبریایی تا کرانه ی دنا همراهی می‌کند.

سروده ی علف نوای درد نابودی زیست بوم زاگرسی است که در دل خود، تشنگی کوهساران و خاموشی کارون و مارون و مرگ شمیم زندگی را میگرید.
بر آن شدیم که فغان درد این زیستگاه حماسه سازان ایرانیان را بنوازیم که روزگاری با سبزواری کنارهایش و بلوط های زندگی بخشش سرود هویت و اصالت و غیرت و عزت را برای ایران و ایرانیان می‌نواخت اما دگر نه در دل کوهسارش آبی روانه می‌شود و نه در قامت درختانش جانی زندگی میکند.
چرا که زاگرس به سوگ رشادت های غیور مردانش نشسته و برای فدائیان تبارش سوگینه می‌خواند.
ساز من هم، نوای بلوط و سوگینه ی کنارهایی است که برای مظلومیت البرزها سوختند و ناله ی رنج فاصله هایی است که حاصل ظلم رخدادهای تاریخ جدایی هویت مشترک سرزمین های لر بزرگ از بختیاری تا کهگیلویه و بویراحمد است.

زاگرس سیاه پوش جوانمردانی است که ایثار گرانه برای دفاع از مرز و بوم حماسی شان جان باختند و از البرزها، رشادت و جسارت را به یادگار نهادند.
و قامت دنا و منگشت به سوگ مظلومیت پروازش خمیده شد و با گاه گریوه های طبیعتش، پیکر البرزها را با برف های دنا شستند و در کفنی از برگ های چویل به خاک مظلومیت زاگرس سپردند و برایش یاریارهای بلوط را سرودند.

آری این آوای موسیقیایی را به نکوداشت هیربد زاگرس، البرز زارعی، وارث آریو برزن و سردار اسعد، هدیه می‌نمائیم و به امید جاودانگی آفتاب زندگانی فرزندان زاگرس، که به  گفته ی شاعر بزرگ علی صالحی، انگار روح نامیرای زاگرس در وجود همه ما تکثیر شده است.

ترانه علف گفتمان موسیقایی انسان زاگرس نشین از تبار بلوط و کنار و رود و کوهستان است.

نیما حافظی

دانلود ترانه علف از آلبوم پازن با صدای نیما حافظی اهدایی از طرف سرویس هنری تارنمای جنوب به زاگرس نشینان