پایان قرن
پایان قرن

در واپسین سالها و روزهای قرن، اتفاقات تلخ بر رخدادهای شیرین مخصوصا در ایران چربید و می چربد. اپیدمی کرونا و استیصال دولت ها، جنگ، تحریم، رکود، تورم، شکاف عمیق طبقاتی، گسترش نارضایتی اقشار فرودست و کاهش ابعاد سفره ایرانی میراث قرنی بود که تا چند روز دیگر به تاریخ خواهد پیوست.

 

 

به قلم:هومان یوسفی

کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه شهید چمران اهواز

 

مرکز تقویم موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، در فروردین سال جاری اعلام کرد که شروع سال ۱۴۰۰، آغاز قرن پانزدهم هجری شمسی نیست. و بدین ترتیب، برای ورود به قرن جدید باید یک سال دیگر یعنی تا فرودین ۱۴۰۱ صبر کنند.

این احتمالا خبر خوشایندی برای همه ‌آنهایی که آغاز قرن جدید را -همچون نقطه عطفی نمادین برای پشت سرگذاشتن انبوه مصیبت‌ها و امکانی برای امیدواری انتظار می‌کشیدند، نبود. مع الوصف نفسهای قرن شوم چهاردهم هجری شمسی، به شماره افتاده است.

در واپسین سالها و روزهای قرن، اتفاقات تلخ بر رخدادهای شیرین مخصوصا در ایران چربید و می چربد. اپیدمی کرونا و استیصال دولت ها، جنگ، تحریم، رکود، تورم، شکاف عمیق طبقاتی، گسترش نارضایتی اقشار فرودست و کاهش ابعاد سفره ایرانی میراث قرنی بود که تا چند روز دیگر به تاریخ خواهد پیوست.

علی  ای حال تلخی این قرن برای همه یکسان نبود،  برای عده‌ای  قرنی پر از موفقیت بود، آن‌هایی که رمز موفقیتشان را هوشمندی و زندگی با برنامه و مطالعه کتب و رهنمودهای انسانهای موفق بیان می‌کنند  و به دیگران توصیه می‌کنند حتما برای شروعِ موفقیت، فلان کتاب را بخوانند! در حالی که علت موفقیتشان نه مطالعه کتاب قورباغه ات را قورت بده بوده و نه رهنمودهای استیو جابز و ایلان ماسک بود. همان‌ها که با ثروت‌های بادآورده به نان نوایی رسیده اند.

در حالی که بخش عظیمی از ایرانیان به گواه مسئولان و مرکز آمار به زیر خط فقر نسبی غلتیده اند، درعوض ثروت برخی صدها برابر شده است.  اخیرا نشریه‌ی «فوربس» از رشد خیره کننده تعداد ابر میلیونرهای ایرانی در زیر سایه‌ی تحریم‌ها خبر داد و نوشت: «اکنون در ایران، تعداد ابر میلیونر هایی با ثروتی بالغ بر بیش از یک میلیون دلار به ۲۵۰ هزار نفر رسیده است که نشان از رشد عجیب چهار برابری  میلیونر های ایرانی به نسبت میانگین جهانی آن است و به این ترتیب، ایران چهاردهمین کشور جهان از منظر تعداد میلیونرها است و در خاورمیانه هم جایگاه نخست را به خود اختصاص داده است». یعنی درحالی که طبق آمار غیررسمی چیزی حدود ۵٠تا۶٠درصد از مردم دچار فقر نسبی هستند، عده‌ای در سایه‌ی نعمت تحریم‌ها و به لطف سیاست های فساد زا و غلط دولت ها  به ثروت های انبوه رسیده اند.

مع ذالک پایان آخرین زمستان قرن چهاردهم و اولین بهار قرن پانزدهم در حالی رقم می خورد که دیگر بوی عید در بسیاری از خانه ها نمی آید. نگاهی به اخبار برخی از خبرگزاری های رسمی از زبان مسئولین رسمی در خصوص پدیده بی آر تی (اتوبوس خوابی) ، گور خوابی، کارتن خوابی و… (که به حمدالله با تلاش شهرداری ها از قبرستانها و پارک ها متفرق شدند) که افرادی با ظاهری آراسته و دارای شغل هستند گویای وضعیت تلخ این روزهای واپسین قرن است. اخبار و اطلاعات موثق دولتی و رسمی از حذف بسیاری از اقلام پروتئینی و لبنی از سفره دست کم ۵٠ درصد مردم حکایت دارد. و سرانه مصرف مواد غذایی ضروری نیز در ٢٠ درصد خانوارها هم به شدت کاهش یافته است.

شکاف طبقاتی به نقطه بی بازگشتی رسیده و روزانه تعمیق می شود. تورم روز به روز بر ثروت ثروتمندان افزوده و از احتمال دست یافتن بخش اعظمی از جامعه به یک زندگی معمولی و متوسط رو به پایین می کاهد. ذکر این نکته ضروری است که در این موضوع ثروتمندان قربانیان بعدی این پدیده شوم خواهند بود چراکه افزایش بهای دارایی تا جایی معنا دارد که در جامعه بده بستان برقرار باشد ولی با حذف طرف (بستان) اساسا ثروت (بده) معنای خود را از دست می‌دهد.

شما فردی را تصور کنید که یک انبار طلا دارد اما طرف معامله ای برای فروش آن ندارد. نتیجتاً جغد شوم تورم بر بام کاخ ها نیز خواهد نشست اگر نه زود اما حتماً.  مصوبه ها و اقدامات دولت هم نشانی از بهبود وضعیت معیشتی که ندارد هیچ، گویای ادامه روند افزایش شاخص فلاکت است. مطالعه وضعیت تخصیص بودجه به وزارتخانه ها و پروژه ها و طرح هایی مانند صیانت که پیش بینی می‌شود به هزاران کسب و کار ضربه اساسی وارد کرده و آنها را از دور خارج کند هم، هر دانشجوی ترم یک رشته اقتصاد را تفهمیم می‌کند که سهم خواهی جریانی و حزبی در بودجه ١۴٠١ بر ضابطه ها و بایدها مقدم تر بوده و هست.

همه آنچه گفته شد در کنار افزایش ١٠ درصدی حقوق کارمندان علارغم تورم ۵٠ درصدی(به گواه مرکز آمار و بانک مرکزی) که در صحت آن تردید وجود دارد و خبر  حذف ارز ۴٢٠٠ که روزی به مزاح ارز جهانگیری نام داشت اما امروز تاثیر حذف آن از زندگی مردم، برخی را ترسانده است، نشان می دهد آغاز سده پانزدهم از پایان سده چهاردهم به مراتب دشوارتر و تلخ تر خواهد بود.  سخن آخر آنکه: استمرار مشکلات معیشتی، تورم، رکود، بحران های زیست محیطی، فسادهای اقتصادی، معضلات اجتماعی، تقابل و تضاد با دنیا، تحریم و صدها مشکل خرد و کلان دیگر که در نتیجه ناکارآمدی مدیریتی است، ره آورد قرنی بود که گذشت.