به گزارش خبرنگار تارنمای جنوب، خوب میدانستند دل عمه جان (س) در آن ۴۰ روز پرغصه و در تمام آن مسیر جانکاه، بیش از همه برای کودکان میتپید. میدانستند پرچم کربلا را همان بچهها در دل تاریخ دستبهدست گرداندند و نگذاشتند کینه بدخواهان، غبار فراموشی بر روایت حماسه عاشورا بنشاند. میدانستند دل بچهها، مزرعه آمادهای است که اگر دانه محبت حسین (ع) را در آن بنشانی، به درخت تناوری تبدیل میشود که تا نسلها بعد میتوانند از سایه رحمتش بهرهمند شوند… اهالی مهدیه کودک «طوبی» میدانستند برای سپردن پرچم پیادهروی اربعین بهدست نسل آینده باید از همین امروز آستینهای همت را بالا زد. پس، پاشنههای همتشان را ورکشیدند و رفتند تا خیمه مهدشان را در کربلا و در قبله عاشقی زائران اربعین برپا کنند. اینطور بود که اولین و شاید تنها موکب ویژه کودکان در موسم اربعین شکل گرفت. حالا امسال، دومین اربعینی است که مربیان جوان و خوشفکر موکب «عمّتنا زینب (س)» یا «عمه جان زینب (س)»، میزبان کودکانی از سراسر دنیای اسلام هستند و با برنامههای فرهنگی و آموزشی جذاب تلاش میکنند خاطره خوشی از مراسم اربعین در ذهن آنها ثبت و کبوتر دلشان را برای همیشه، جلد این آشیانه محبت کنند.
در گفتوگو با سه نفر از طراحان و مسئولان موکب عمه جان زینب (س)، با اهداف و برنامههای این موکب کودکانه آشنا شدیم.
نگهداری نه، ما خادم زائر کوچولوها هستیم
مشتاقم بدانم چه اتفاقی میافتد که مسئولان یک مهد کودک با تمام مشغلههایی که حتی در اداره یک مهد کوچک وجود دارد، داوطلبانه سراغ برپایی یک مهد بینالمللی، آن هم در ایام اربعین و در شهر مقدس کربلا میروند.
«فائزه دهقانیزاده»، مدیر مهدیه کودک «طوبی» انتظارم را کوتاه میکند و میگوید: «در مهدیه طوبی از ابتدا اساس کار را بر این گذاشتیم که تلاش کنیم بچهها را بهگونهای پرورش دهیم که انشاالله سرباز امام زمان (عج) باشند. با این نگاه تصمیم گرفتیم فعالیتهایمان را محدود به فضای مهد نکنیم. یکبار نیمهشعبان سر کوچه مهد غرفه زدیم و به بچهها گل و شیرینی میدادیم و فضای شادی برای آنها فراهم کردهبودیم. خانوادههای محله، حتی آنهایی که چندان مذهبی هم نبودند، از این برنامه و شیوه رفتار ما با بچهها استقبال بسیار خوبی کردند. آن تجربه باعث شد اطمینان پیدا کنیم در بیرون از فضای مهد و در فضای عمومی هم میشود برای بچهها کار کرد. ایدههای مختلفی به ذهنمان میرسید اما وقتی در مقطع نزدیک به اربعین پیشنهاد شد موکبی ویژه کودکان در کربلا برپا کنیم، با وجود تمام سختیهایی که میدانستیم پیش رویمان خواهد بود، با اشتیاق از این ایده استقبال کردیم.»
«میثم حسینی»، مسئول موکب بینالمللی کودکان «عمّتنا زینب (س)» یا «عمهجان زینب (س)» در تکمیل صحبتهای همسرش، با تاکید بر اینکه این موکب، یک موکب فعال و هدفمند است، میگوید: «هدف ما در موکب عمهجان زینب (س)، نگهداری از بچهها و سرگرم کردنشان برای اینکه والدینشان بتوانند به زیارت بروند، نیست. ما این موکب را برپا کردهایم که به خود زائران کوچک امام حسین (ع)، همین بچههایی که از اقصینقاط دنیا در پیادهروی اربعین شرکت کردهاند، خدمت کنیم.»
دهقانیزاده از زاویه دیگری هم برایمان از چرایی برپایی این موکب خاص میگوید: «ما خادم همه بچههای حاضر در مراسم اربعین هستیم اما ازآنجاکه کودکان عراقی، پابهپای بزرگترهایشان، از زائران میزبانی میکنند، جایگاه خاصی در موکب عمّتنا زینب (س) دارند. راستش با خودمان فکر کردیم حالا که عراقیها در ایام اربعین از همهچیزشان برای پذیرایی از زائران مایه میگذارند، ما هم باید به آنها و حداقل به بچههایشان خدمتی ارائه دهیم. عراقیها حدود یک ماه، همه زندگیشان حتی اتاق و اسباببازیهای بچههایشان را در اختیار زائرانی مثل ما قرار میدهند. شاید اگر بچههای ما باشند، چنین چیزی را نپذیرند یا ناراحت شوند اما بچههای عراقی آنقدر خودساختهاند که به عشق امام حسین (ع) این کار را میکنند. به همین دلیل ما هم همتمان را گذاشتهایم روی این مسئله که از ایام اربعین، خاطره خوشی برای بچههای عراقی باقی بماند.»
رسالت ما، تربیت نسل آینده اربعین برای دوران ظهور است
«در موکب عمّتنا زینب (س) تلاش میکنیم فلسفه قیام و شهادت سیدالشهدا (ع) را به زبان کودکانه برای بچهها بیان کنیم. علاوهبراین ازآنجاکه باور داریم پیادهروی اربعین، زمینهسازی برای ظهور امام زمان (عج) است، میخواهیم با انتقال مفاهیم دینی به کودکان با شیوههای هنری و جذاب، در مسیر تربیت نسل آینده اربعین قدم برداریم که همین بچهها هستند و قرار است در آینده راه پدران و مادرانشان را ادامه دهند.»
این هدفهای مهم اما باعث نشده میثم حسینی و دوستانش در اولین موکبی که بهطور اختصاصی برای کودکان برپا شده، از ویژگیهای کار برای کودک غافل شوند: «زائران انتظار دارند وقتی به یک موکب میرسند، خدمات دریافت کنند. ما در این موکب میخواهیم بچهها در قالب بازی، ساخت کاردستی و انجام فعالیتهای هنری، این خدمت را دریافت کنند. درواقع تلاش میکنیم هم این خدمت برایشان جذابیت داشتهباشد و هم بهواسطه آن، یک مهارت و هنر را یاد بگیرند. ما دوست داریم شیرینی سفر اربعین در ذهن و ذائقه بچهها ماندگار شود و آنها با انجام این فعالیتها، از زیارت امام حسین (ع) و پیادهروی اربعین لذت ببرند. بچهها در پایان حضورشان در موکب عمهجان زینب (س)، هدیهای دریافت میکنند که خودشان در ساختش مشارکت داشتهاند. بهاینترتیب، جذابیت این هدیه برایشان بیشتر و خاطرهاش در ذهنشان ماندگارتر میشود.»
کاش همه زائران، همت عراقیها را داشتند
«سال گذشته حدود ۷ هزار نفر مخاطب داشتیم. البته این آمار بر اساس تعداد هدایایی است که به بچهها تقدیم کردیم وگرنه شاید تعداد مخاطبانمان از این هم بیشتر بودهباشد.» حسینی در ادامه از راز این استقبال چشمگیر اینطور برایمان میگوید: «موکب ما در شهر کربلا و در نزدیکی حرم امام حسین (ع) برپا میشود. ازآنجاکه این نقطه در مسیر حرکت دستههای عزاداری به طرف حرم قرار دارد و یک محدوده استراتژیک به حساب میآید، باعث میشود مخاطبان زیادی داشتهباشیم. جالب است بدانید اغلب مخاطبان ما، بچههای عراقی هستند. درواقع، غالب کودکان حاضر در مسیر پیادهروی اربعین را هم بچههای عراقی تشکیل میدهند. این اتفاق به این دلیل است که زائران کشورهای دیگر، کمتر در ایام اربعین اقدام به سفر خانوادگی به کربلا میکنند اما عراقیها این اهتمام را دارند که بهصورت خانوادگی در این مسیر قدم بگذارند.»
او که خودش هم چند سالی است همراه با خانواده و فرزندان کوچک در پیادهروی اربعین شرکت میکند، در ادامه میگوید: «من سعی میکنم همراه خانواده در مراسم اربعین شرکت کنم و تا جایی که بتوانم، دیگران را هم به این امر تشویق میکنم. سال گذشته، علاوهبر پسر ۳ ساله، دختر ۷ و نیم ماههمان هم در این سفر همراهمان بود و امسال هم خانوادگی در این مراسم حضور داریم چون دوست داریم فرزندانمان از کودکی، شیرینی زیارت را بچشند. بعضی اطرافیان از سر دلسوزی میگویند بچهها را به پیادهروی اربعین نبرید اما شاید آنها از برکات این سفر برای خانواده که در طول سال بهصورت مستمر در زندگی جریان خواهد داشت، آگاهی ندارند. منکر سختیهای این سفر نیستم اما واقعاً شیرینی و لذت و ثواب آن بسیار بیشتر از سختیهایش است. در موکب ما، بسیاری از مربیان هم دارای فرزند کوچک هستند و ما از حضورشان استقبال میکنیم. حتی در موکب، یک مهد کودک برای این بچهها دایر کردهایم و مربیانی از آنها نگهداری میکنند.»
با اربعین، برای سفرِ بیعت با امام زمان (عج) آماده میشویم
فائزه دهقانیزاده هم در این باره میگوید: «همانطور که امام حسین (ع) به همراه فرزندان خود در این مسیر حرکت کردند، ما هم با فرزندانمان باید پشت سر کاروان حسینی حرکت کنیم. چون همین فرزندان ما قرار است نسل آینده اسلام و سربازان امام زمان (عج) باشند، پس باید آماده باشند. میدانید، نگاه من به کشور عراق، کشور نهضت امام زمان (عج) است. معتقدم اربعین به این دلیل ابهت پیدا کرده و مردم عراق به این دلیل دارند از همهچیزشان برای این مراسم مایه میگذارند چون دارند برای ظهور امام زمان (عج) زمینهسازی میکنند. ما هم باید آماده باشیم برای آن روز و برای سفرِ بیعت با آقا (عج). و این سفر اربعین، مقدمه و تمرین است برای آن سفر موعود. مردم عراق دارند برای میزبانی آن نهضت بزرگ، تمرین میکنند. پس ما و بچههایمان هم برای اینکه برای آن روز آمادگی داشتهباشیم، باید این سفر را تجربه کنیم.»
موکب بینالمللی با مربیان سهزبانه
ذهن اهالی موکب کودکان عمتنا زینب (س) پر است از خاطرات زیبا از واکنشهای زائر کوچولوها و خانوادههایشان. مسئول موکب در این باره میگوید: «استقبال خانوادههای عراقی از برنامههای موکب، دور از انتظار بود. بعضیهایشان میگفتند: نهفقط در ایام اربعین، بلکه در طول سال هم پیش ما بیایید. خودمان کمکتان میکنیم. واقعاً هم همینطور بود. یک خانواده عراقی که دو دختر ۸ و ۱۱ ساله داشتند، از اولین روز حضور ما در کربلا با موکبمان همراه بودند تا روز آخر. آنها هر روز صبح فاصله ۵ کیلومتری خانهشان تا موکب را پیاده طی میکردند تا پیش ما بیایند. میآمدند و تا ساعت ۱۱ شب که پایان کار موکب بود، در کنار ما میماندند. طوری شدهبود که آنقدر با کار مربیان ما آشنا شدهبودند که روزهای آخر، بهعنوان مربی و خادم، از مهمانان موکب پذیرایی میکردند و به آنها آموزش میدادند.
علت استقبال خوب بچههای عراقی، این بود که موکب ما یک موکب بینالمللی بود. ما اصلاً سعی نکردیم ایرانیبودن خودمان را به رخ بکشیم. اتفاقاً برنامههایمان را به زبان عربی ارائه میکردیم و هدایایی مثل کتاب به زبان عربی هم داشتیم. قبل از سفر، برای خادمان موکب که اغلب خانمهای مربی مهد بودند، کلاس مکالمه عربی و لهجه عراقی گذاشتهبودیم و آنها میتوانستند با بچههای عراقی و دیگر کودکان عرب با زبان خودشان ارتباط برقرار کنند. اینطور بود که بعضی از مخاطبان تصور میکردند ما لبنانی هستیم. علاوهبراین، بعضی مربیان ما سه زبان بلد بودند و با فرانسه و ترکی هم با بچههای کشورهای دیگر ارتباط برقرار میکردند.» بهگفته حسینی، اهالی موکب عمتنا زینب (س) آماده انتقال تجربیاتشان از برپایی موکب کودکان در ایام اربعین به موکبهای دیگر هستند تا فرهنگ پذیرایی تخصصی از زائر کوچولوهای امام حسین (ع) در سالهای آینده نشر و گسترش پیدا کند.
میگفتند: شما به ما عزت میگذارید که چیزی یادمان میدهید
«هم بچهها و هم مادرانشان، موکب ما را دوست داشتند. ما یک بخش آموزش هنری داشتیم که در آن، دستبندبافی به دختران یاد میدادیم. نمیدانید چقدر از این موضوع خوشحال بودند. با اینکه انصافاً یاد گرفتن این کار، سخت و زمانبر بود، اما بهشدت علاقه نشان میدادند و وقت میگذاشتند برای یاد گرفتنش. بعضیهایشان هم وقتی یاد میگرفتند، به کمک ما میآمدند و این دستبندبافی را به سایر دختران همزبانشان یاد میدادند. در این میان، مادران واکنش جالبی داشتند. میگفتند: شما به ما عزت گذاشتهاید که یک هنر یادمان میدهید. مثل دیگران، یک هدیه نمیدهید بروید. میدانید، حتی در مدارس هم به دختران ما چیزی یاد نمیدهند. درست میگفتند. در همه موکبها، از روی محبت هدایایی به زائران داده میشود اما همه آنها، فقط «دادنی» است؛ مثلاً به بچهها مداد رنگی، عروسک، گل سر و… میدهند. اما تقریباً هیچکدام خدمت «یاد دادنی» ارائه نمیدهند. فضایی وجود ندارد که بنشینند نقاشی بکشند و کاردستی درست کنند. ما در موکبمان، این امکان را برای بچهها فراهم کردهایم.»
هنوز هم قند توی دل فائزه دهقانیزاده آب میشود وقتی یاد ذوق و شوق دخترکان عراقی میافتد موقع بافتن دستبندهای رنگارنگ. همان خندههای دلنشین باعث شد او و دوستانش تلاش کنند امسال دست پرتر به دیدار بچههای عراقی بروند: «استقبال دختران و مادران عراقی باعث شد امسال سعی کنیم تدارک بهتری در زمینه آموزش هنری داشتهباشیم. حالا در موکب به دختران، گلدوزی و شمارهدوزی و به پسران هم، کار با چوب را آموزش میدهیم. پارچههایی با الگوی یا حسین (ع) و یا زینب (س) تدارک دیدهایم و سوزن و نخهای رنگارنگ همراه آوردهایم و مقدمات هنر گلدوزی و شمارهدوزی را یادشان میدهیم. اگر حوصله داشتهباشند، همینجا در موکب کارشان را تکمیل میکنند وگرنه آن را به خانه میبرند و رویش کار میکنند. نگاه ما در انتخاب این هنرها این بوده که این دختران و خانمها بتوانند بعدها از همین هنر برای درآمدزایی استفاده کنند.»
میان بچههای ایرانی و عراقی، نامهرسان هستیم!
«بچهها در فضای پیادهروی و مراسم اربعین دوست دارند جایی وجود داشتهباشد که مختص خودشان باشد و بتوانند فعالیتها و بازیهای خاص خودشان را انجام دهند. اما چنین فضاهایی بسیار بسیار کم است و فضاهای کودکانه هم اغلب خلاصه میشود در یک جای استراحت و بازی بچهها در کنار موکبها. به دلیل چنین شرایطی است که بچهها از موکب ما خیلی استقبال میکنند. خمیربازی، رنگآمیزی تخممرغهای سفالی، نقاشی و… ازجمله برنامههایی است که در موکب عمهجان زینب (س) برای بچهها تدارک میبینیم. پارسال بچههای عراقی حسابی از رنگآمیزی تخمهای سفالی با گواش لذت میبردند. روی تخممرغها پرچم ایران و عراق را نقاشی میکردند و از همین طریق، یک مودتی میان بچههای ایرانی و عراقی ایجاد شدهبود.»
صحبت از دوستی بچههای دو ملت ایران و عراق که به میان میآید، چشمهای فائزه دهقانیزاده از شادی برق میزند. انگار یاد خاطره شیرینی افتادهباشد، صورتش به خنده باز میشود و میگوید: «پارسال در بعضی مدارس، کارتهایی را در اختیار دانشآموزان قرار دادیم و از آنها خواستیم در «زنگ اربعین»، روی آنها برای بچههای عراقی نقاشی بکشند و پایین کارت بنویسند: «از طرف دوست ایرانی تو» و بعد اسم خودشان را بنویسند. کارتهای نقاشیشده را به کربلا بردیم و در موکبمان روی یک میز چیدیم. بچههای عراقی که میآمدند، میگفتیم: اینها هدایای دوستان ایرانی شماست. بیایید هرکدام را دوست دارید، انتخاب کنید. واکنش بچههای عراقی خیلی جالب بود؛ با ذوق و شوق سر آن میز میآمدند و حتی سر انتخاب نقاشی ها با هم دعوا میکردند. بعد به آنها می گفتیم: حالا شما هم بیایید برای بچههای ایرانی نقاشی بکشید. آنها هم مینشستند و انگار بخواهند جواب نامه دوست ایرانیشان را بدهند، با دقت شروع به نقاشی میکردند. خوشبختانه این ایده هم به ایجاد و تقویت محبت میان بچههای ایرانی و عراقی کمک زیادی کرد.»
اربعین، پدیدهای اجتماعی و خانواده، رکن اصلی آن است
اما نمیشود از اولین و شاید تنها موکب ویژه کودکان در مراسم اربعین گفت و یادی از موکب «خدّام العباس (ع)» نکرد؛ موکبی که بانی و حامی برپایی موکب کودکان بوده است. «سید مجتبی شهرآیینی»، مسئول این موکب از نگاهی که به شکلگیری موکب کودکان منجر شده، اینطور برایمان میگوید: «ما در موکب خدّام العباس (ع) تلاش میکنیم در ایام اربعین در بحث فرهنگی به زائران اباعبدالله (ع) خدمت کنیم. با همین نگاه، بیش از ۶، ۷ سال است در این ایام در شهر کربلا در حوزه اجتماعی و فرهنگی فعال هستیم. ما اساساً اربعین را یک پدیده اجتماعی میدانیم و معتقدیم آن چیزی که اربعین را از تمام برنامههای مذهبی و آیینی متمایز میکند، آن اجتماعی است که دارد این اتفاق را رقم میزند. بنابراین وقتی به پدیده اربعین نگاه اجتماعی داریم، خانواده که اصلیترین رکن اجتماع است، میتواند نقش موثری در آن داشتهباشد. از سال ۱۳۹۲ که بحث ایرانیها در پیادهروی و مراسم اربعین جدیتر شد، چند سالی طول کشید تا فضا برای حضور خانوادهها فراهم شد و حالا شرایط بهگونهای است که اگر حضور خانوادهها در مراسم اربعین اتفاق نیفتد و صرف حضور آقایان یا خانمها بهصورت انفرادی باشد، این پدیده، عمیق و مستحکم نمیشود و ادامهدار نخواهد بود.
ما نیاز داریم این دو امدادی توسط نسل آینده ادامه پیدا کند. نگاه ما به پدیده شگرف اربعین این است که دارد یک تمدنسازی در دل آن شکل میگیرد. خب، در این فضا، فعالیتهای مختلفی در موکبها برای تسهیل این سفر برای زائران انجام میشود اما آنچه باعث شود پیادهروی اربعین برای کودکان تبدیل به یک خاطره خوب شود و خانوادهها را برای تکرار سفر خانوادگی در ایام اربعین ترغیب کند، جایش خالی است. هدف ما از برپایی موکب کودکان عمّتنا زینب (س)، رفع این کاستی بود.»
اگر دنبال امت واحده هستیم، خانوادگی به اربعین بیاییم
«اعتقاد ما این است که اگر بتوانیم فضایی فراهم کنیم که کودکان از کشورها و اقوام مختلف در ایام اربعین بتوانند با هم تعامل داشتهباشند، این پیوند، تاثیرش را بر خانوادهها و ملتها هم میگذارد. تمدنسازی جهانی اسلام وقتی محقق میشود که خانوادههای ایرانی با خانوادههای کشورهای مسلمان دیگر تعامل داشتهباشند. همدیگر را ببینند، ارتباط برقرار کنند و به درک مشترکی از مسائل برسند. اگر اینطور شود، فردا اگر در نقطهای از جهان اسلام ظلمی صورت بگیرد، فرزند من میگوید: اِ… این همان بچه یمنی است که با هم دوست شدهبودیم و بازی میکردیم. من نمیگذارم به او ظلم شود. یا مادران ما تا زمانی که به مراسمی مثل پیادهروی اربعین نیایند، آن شرایط را نبینند و در آن نفس نکشند، نمیتوانند درک درستی از شرایط مادران کشورهای دیگر داشتهباشند. ما تا اینها را تجربه نکنیم، به درک واحد و به آن امت واحده جهانی نمیرسیم. شاید محصول این جریان را چند سال بعد ببینیم چون از درکی صحبت میکنیم که ابتدا باید در پدر و مادرها ایجاد شود و بعد به فرزندان انتقال پیدا کند. نکته مهم این است که اگر به این درک نرسیم، نمیتوانیم جهانی فکر کنیم.»
میدانی دشمن چرا اربعین را بایکوت کرده؟
«مرگ اربعین وقتی است که تبدیل به یک مناسک دینی صرف شود و فقط یک مراسم آیینی باشد. اما امروز دشمن میداند که اینطور نیست. به این موضوع فکر کردهاید که چرا دشمن از مراسم اربعین تا این حد احساس خطر کرده که در رسانههایش آن را بایکوت میکند و نمیخواهد این جریان بیش از این پرشور شود؟» سید مجتبی شهرآیینی مکثی میکند و خودش در پاسخ این سئوال میگوید: «اصل ماجرا این است که دشمن میداند در این مراسم، افراد از نقاط مختلف دنیا با یک آمادگیهای روحی و پذیرشی دور هم جمع میشوند و اگر شرایطش فراهم شود، میتوانند بهلحاظ فکری، عقیدتی، ایدئولوژیکی و حتی علمی، صنعتی و فرهنگی، نیازهای یکدیگر را برطرف کنند. و این میتواند منجر به همافزایی میان آنها شود. بهطور مثال، منِ استاد دانشگاه ایرانی یک پروژهای آماده کردهام که میتواند نیاز یک خانواده مسلمان اروپایی را برطرف کند. یا یک فرد اروپایی با تحقیق به یک دستاورد علمی صنعتی رسیده که میتواند نیاز ما و شهروندان بعضی کشورهای مسلمان آسیایی را برطرف کند. چنین همافزایی میتواند به قدرتمندتر شدن مسلمانان در دنیا منجر شود. همین است که باعث ترس دشمن شده است.»
میگفتند چرا اینقدر دیر آمدید؟…
«یکبار یک خانواده عراقی که از دیدن موکب کودکان به وجد آمدهبودند، جلو آمدند و پرسیدند: شما لبنانی هستید؟ گفتیم: نه. چرا اینطور فکر کردید؟ گفتند: چون خیلی به هنر و خلاقیت اهمیت میدهید. تا به حال سابقه نداشته در مراسم اربعین، فضایی برای بچهها تدارک دیده شود و به برنامهریزی در زمینه شکوفایی خلاقیتشان توجه شود. وقتی گفتیم ایرانی هستیم، با زبان بیزبانی گفتند: تا حالا کجا بودید؟ چرا اینقدر دیر آمدید؟… ملحق شدن دختران و بانوان عراقی به جمع مربیان ایرانی در موکب کودکان و فعالیت آنها بهعنوان خادم و مربی در این موکب و از آن طرف، نقشآفرینی نوجوانان عراقی در بحث انتظامات موکب، تجربههایی ارزشمند و نشانههایی بود بر اینکه راه را درست آمدهایم.»
مسئول موکب خدّام العباس (ع) معتقد است باید فرصت «جهانیاندیشی» در موسم اربعین را قدر بدانیم و تلاش کنیم کاستیهای موجود در این زمینه را رفع کنیم: «باید بپذیریم ما در زمینه جهانیاندیشی، عقب هستیم. یاد یک خاطره افتادم. پارسال در موکب، فضایی برای نقاشی بچهها فراهم کردهبودیم. در میان نقاشیها، نقاشی یک خانه نظرم را جلب کرد. یک کودک عراقی، خانهای کشیده بود و آن را به دو بخش تقسیم کردهبود. در یک بخش نوشتهبود: «حدودُ العراق»(مرز عراق) و در بخش دیگر نوشتهبود: «حدودُ الإیران»(مرز ایران). این یعنی ما همگی در یک خانه هستیم… اینها نشان میدهد آنها خیلی تشنهاند. اصلاً همه دنیا تشنهاند. دشمن هم این را فهمیده که از جهانی شدن جریان اربعین میترسد و تلاش میکند صدایی از آن شنیده نشود.»
گزارشگر: مهدی ربیع