حکایت شهر دودی/ ماجرای اهواز و دودها
حکایت شهر دودی/ ماجرای اهواز و دودها

کوثر کریمی   اهواز کلان‌شهری میلیونی که با رشد نامتوازن نسبت به دیگر کلانشهرها به نظر می‌رسد تنها نامی کلان با پسوند شهر را با خود یدک می‌کشد؛ شهری توسعه نیافته با مشکلات عدیده در زمینه کمبود سرانه فضای سبز، کمبود پارک و یک شهربازی ناقص که بار‌ها از سوی دستگاه قضایی به دلیل نقص […]

کوثر کریمی

 

اهواز کلان‌شهری میلیونی که با رشد نامتوازن نسبت به دیگر کلانشهرها به نظر می‌رسد تنها نامی کلان با پسوند شهر را با خود یدک می‌کشد؛ شهری توسعه نیافته با مشکلات عدیده در زمینه کمبود سرانه فضای سبز، کمبود پارک و یک شهربازی ناقص که بار‌ها از سوی دستگاه قضایی به دلیل نقص ایمنی تجهیزات پلمپ شده، شهری که شاید خنده‌دار باشد ولی در آن برای جمع‌آوری زباله‌ها مانور برگزار می‌شود.

شهری که طلایه‌دار سرقت منهول فاضلاب است، نارسایی که حوادث جانی و مالی برای شهروندان به دنبال دارد؛ اهواز با چاله‌های متعدد و آسفالتی نه چندان قابل قبول تنها کلان‌شهری است که به نظر می‌رسد در زمینه شاخص‌های کلان‌شهری فقط از استاندارد جمعیت بو برده است.

در اهواز صحبت از سرویس بهداشتی عمومی موضوع خنده‌داری به نظر می‌رسد و مردمی که ساعت‌ها در بازار یا دیگر مراکز مختلف شهری کار داشته باشند، از این معضل رنج می‌برند؛ این در حالی است که موضوع فوق ارتباط مستقیمی با سلامت کلیوی شهروندان دارد.

با هر ناهماهنگی بین پیمانکاران بخش خصوصی و شهرداری به یکباره شهر مملو از زباله‌های انباشت شده‌ای می‌شود که بهداشت عمومی شهروندان را به مخاطره می‌اندازد.

کلانشهری که در حوزه حمل و نقل عمومی نیز نمره قابل قبولی را کسب نکرده و تعداد وسایل نقلیه عمومی آن نه تنها با جمعیت شهروندان همخوانی ندارد بلکه با استانداردهای آب و هوایی اهواز نیز هیچ سنخیتی ندارد؛ اکثر اتوبوس‌ها بدون کولر فعال و مشاجره برای روشن کردن کولر خودروهای سواری فعال در خطوط شهری نیز قصه‌ای است که سر دراز دارد.

صحبت از نارسایی‌های متعدد در شهری که جایگاه بالایی هم در حاشیه‌نشینی دارد، نیازمند یک گزارش جامع در این حوزه است و بیان تمام موارد و مشکلات کلانشهر اهواز در یک یادداشت نمی‌گنجد.

بروز پدیده گرد و خاک در استان خوزستان طی حدود ۱۵ سال گذشته بیش از هر شهر دیگری گریبان‌گیر شهروندان اهوازی شده و هر چند سال یک‌بار آمار مراجعات تنفسی به مراکز درمانی و حتی مرگ خاموش مردم بر اثر این پدیده شوم منتشر می‌شود؛ پدیده‌ای که ریه‌های مردم را همچون گلدان‌های تاریخی مادربزرگ خاک‌خورده کرده است.

به این ریه‌های خاک‌خورده می‌توان گرمای نفس‌گیر و شرجی را هم اضافه کرد؛ گرما و دماهایی که از آن به عنوان «آدم‌پزون» و «خرماپزون» یاد می‌شود.

طی سال‌های اخیر دوده‌های حاصل از آتش زدن نیشکر در فصول خاص و دود ناشی از آتش‌سوزی‌های مختلف در سایت دفع زباله صفیره در بازه‌های زمانی متعدد نیز مزید بر علت شدند تا بیش از هر زمان دیگری در جدول مندلیف از جنس اکسیژن، عرصه تنفس برای شهروندان تنگ‌تر شود.

و این روزها نیز آثار خشکسالی بار دیگر دامن‌گیر مردم چهار شهرستان خوزستان و به ویژه اهواز شده است؛ بنا به اعلام مدیر محیط زیست شهرستان اهواز دود حاصل از آتش‌سوزی عرصه عراقی تالاب هورالعظیم شهرستان‌های مختلف از جمله اهواز، حمیدیه، هویزه و دشت آزادگان را فراگرفته است.

شهروندان از خفگی به علت انتشار دود غلیظ گلایه دارند و این انتقادات راه به جایی نمی‌برد چون علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد؛ بارها از رعایت الزامات زیست محیطی برای کاهش آثار و تبعات خشکسالی صحبت شده ولی گوش کسی بدهکار نیست که اگر حق‌آبه تالاب هورالعظیم تأمین می‌شد شاید کمتر شاهد بروز این حوادث می‌بودیم.

اگر تالاب همچون گذشته جانی در بدن داشت و پرآب بود، در خاموش شدن آتش نقش بزرگی ایفا می‌کرد ولی این روزها نه تنها از عهده گذران روزهای خود برنمی‌آید بلکه به یک نگرانی بزرگ برای گاومیش‌داران رفیع و شهرهای اطراف تبدیل شده است.

عدم انتقال آب بین حوضه‌ای و کاهش سدسازی حتی در سطح بین‌المللی (به خصوص تأثیرات منفی ساخت سد ایلسو در کشور ترکیه برای کشورهای ایران و عراق) از مهمترین مسائلی است که باید رعایت شوند.

و اما برای مردم رنج‌دیده خوزستان و به ویژه شهروندان اهوازی تعطیلی تنها یک خواسته پیش‌پا افتاده است که البته نباید آن را برای فعال بودن چرخ اقتصاد کشور نادیده گرفت ولی باید ساخت بیمارستان ویژه بیماری‌های تنفسی، افزایش سرانه فضای سبز و همچنین تهیه و توزیع بسته‌های تغذیه‌ای (شامل شیر و دیگر مواد غذایی موثر در تقویت سیستم ریوی) به خصوص در مناطق محروم را درنظر داشت.