تورم و افزایش تخاصم اجتماعی
تورم و افزایش تخاصم اجتماعی

در دوران رفیق چائوشسکو، پیرزنی فریب خورده که کمتر خودش را به آرمان های ضد امپریالیستی مشغول کرده بود به سبد خالی خودش خیره شد، و با تعجب از خودش پرسید: من میخواستم بروم خرید یا از خرید برگشتم؟ (طنز سرخ، اسعد اردلان، ١٣٩١)این وضعیت امروز معیشت بسیاری از مردم است. مردمی که گران زندگی می‌کنند اما ارزان کار می‌کنند. 

 

 

 

به قلم:هومان یوسفی

در دوران رفیق چائوشسکو، پیرزنی فریب خورده که کمتر خودش را به آرمان های ضد امپریالیستی مشغول کرده بود به سبد خالی خودش خیره شد، و با تعجب از خودش پرسید: من میخواستم بروم خرید یا از خرید برگشتم؟ (طنز سرخ، اسعد اردلان، ١٣٩١)این وضعیت امروز معیشت بسیاری از مردم است. مردمی که گران زندگی می‌کنند اما ارزان کار می‌کنند.

تورم واژه نام آشنای ٨٠میلیون ایرانی است. واژه ای که که به برکت آن دولت‌های زیادی با وعده کاهش آن، موفق به دشت آرای مردم شده و سپس بر آتش آن دمیدند و هر کدام گوی سبقت را در ثبت رکورد تورم از دیگری ربودند. تبعات گسترده تورم بر وضعیت معیشت مردم و کل اقتصاد بر کسی پوشیده نیست.

دولت ها غریب به چهار دهه است به علت اشکالات اساسی و ساختاری اقتصاد، و برای کنترل بازار ابتدا اقدام به پول پاشی کرده، سپس به ناچار با افزایش چند برابری قیمت ها اقدام به جمع آوری پول مذکور کرده تا آن را از دست مردم خارج کنند، این دور باطل، سالهاست که می چرخد و ماحصل آن افزایش فقر و فلاکت در جامعه بوده.

در حالی که دولتمردان تصور می‌کنند با دایورت فشار بر مردم می‌توانند جبران کسری بودجه انباشته چند دهه، بی کفایتی را بکنند، با کاهش ارزش پول ملی در برابر ارزهای جهانی مواجهه شده اند که مجال بحث و بررسی آن نیست. اگرچه پدیده تورم در حوزه علوم اقتصادی قابل بحث و بررسی است، ولیکن تاثیر آن بر ساختار و پدیده های جامعه شناسی نیز بسیار گسترده است.

آنچه در این مقاله مقصود است افزایش تخاصم طبقاتی حاصل از گرانی است. برای آشنایی با پدیده تخاصم طبقاتی نخست آشنایی کلی با طبقه اجتماعی و ساختار جامعه ایران ضروری است.

طبقه اجتماعی(به انگلیسی: Social class) (کلاس اجتماعی) نوعی قشربندی است که در آن قشرها به وسیله مقررات قانونی ایجاد نمی‌شوند و عضویت بر مبنای موقعیت موروثی است. طبقه اجتماعی؛ گروه‌بندی وسیعی از افراد هست که دارای منابع اقتصادی مشترکی هستند. نظام‌های طبقاتی انعطاف‌ناپذیرترین نظام‌های قشربندی هستند.(جواد میرشکاری، دفتر دوازدهم).

به طور کلی جامعه شناسان سه طبقه اجتماعی را مشخص می‌کنند:طبقه ممتاز، طبقه متوسط، طبقه کارگر یا فرودست.  در حالی که جوامع توسعه یافته در شکل هندسی هرم اجتماعی، پیازی یا زنگوله ای شده و طبقه متوسط(میانه) درصد بالای آن جوامع را تشکیل می‌دهند، ساختار اقتصادی اجتماعی ایران مثلثی شکل شده و روز به روز قائده هرم آن پهن تر میشود، به این معنا که حجم طبقه متوسط کمتر شده و در قائده هرم به خیل عظیم طبقه فرودست پیوسته اند.

نقطه آغازین موضوع این یادداشت همین پدیده است:حذف طبقه متوسط و تشکیل دو قطبی طبقه ممتاز و کارگر است. کوچ طبقه متوسط به طبقه فرودست جامعه که متاثر از افزایش شدید قیمت ها یا به تعبیر علم اقتصاد تورم است در اولین گام باعث تبدیل سطحی از اجتماعِ کنش گر، به واکنش گر است. این واکنش می‌تواند از سطح فردی مانند فروخوردن خشم و متاثر از آن افسردگی فردی باشد تا واکنش های جمعی مانند افزایش میزان جرم و جنایت.

تورم کوتاه مدت تاثیرات کمی بر ابعاد اجتماعی این پدیده دارد اما در کشور ایران که این امر مزمن شده و سالهاست درگیر این پدیده شوم است باعث زوال اخلاق جمعی و تغییر ارزش‌ها یا به تعبیری از بین رفتن ارزش‌ها می‌شود. در چنین جامعه ای که ارزش بقا تبدیل می‌شود به  ارزش غالب، جامعه شروع می‌کند به رقابت بر سر منابع اندک یا منابعی که رو به اندک شدن است. در این سطح، رقابت و تنازع در جامعه شکل گرفته و به تعبیری جامعه را اتمیزه کرده و باعث افزایش تخاصم طبقاتی شده که می‌تواند به شکل های مختلف بروز کند.

در شکلی از تخاصم اجتماعی جامعه تبدیل می‌شود به ذراتی خرد که نمی توانند با یک دیگر پیوند خورده چراکه رقابت و تخاصم دارند بر سر تصاحب منابع اندک.  افزایش رقابت بر سر کسب منابع در یک جامعه، از شکل فردی به صورت قاپیدن منابع از هم، تا شکل گروهی یا درون خانوادگی مانند افزایش خشونت خانگی می‌تواند ارزش‌های اجتماعی را به تحلیل و اضمحلال ببرد.

همچنین در این سطح از افول، سرمایه های اجتماعی بین گروهی (بین طبقات اجتماعی) از بین رفته و بی اعتمادی عمیق در تار و پود جامعه تنیده می‌شود.