به قلم دکتر غفار پوربختیار پژوهشگر و استاد دانشگاه / با اقتباس از مجله جامعه شناسی تاریخی شماره اول بهار و تابستان۱۴۰۰ چکیده یکی از مسائل مهّمی که در دوره قاجار اتفاق افتاد، ورود تعداد زیادی از پزشکان اروپایی به فضای جغرافیایی ایران و پرداختن به فعالیتهای درمانی بود. این پزشکان به علت غریبه بودن، […]
به قلم دکتر غفار پوربختیار پژوهشگر و استاد دانشگاه / با اقتباس از مجله جامعه شناسی تاریخی شماره اول بهار و تابستان۱۴۰۰
چکیده
یکی از مسائل مهّمی که در دوره قاجار اتفاق افتاد، ورود تعداد زیادی از پزشکان اروپایی به فضای جغرافیایی ایران و پرداختن به فعالیتهای درمانی بود. این پزشکان به علت غریبه بودن، آشنایی چندانی با شرایط و مناسبات اجتماعی حاکم بر این فضا نداشتند و نمیتوانستند با جامعه میزبان پیوند مناسبی برقرار سازند. در این پژوهش براساس منابع اصلی تاریخ دوره قاجار و به روش مقایسهای مبتنی بر جامعهشناسی تاریخی، کنشهای فرهنگی-اجتماعی پزشکان اروپایی با جامعه میزبان بر اساس مفهوم «غریبه» ابداعی گئورک زیمل مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد. سوال این پژوهش عبارت است از: برهم کنشهای پزشکان اروپایی بهعنوان غریبه و جامعه میزبان چه اثراتی بر عملکرد حرفهای این پزشکان در فرایند سلامتی و درمان جامعه ایران داشته است؟ یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که پزشکان اروپایی به علت کنشهای ناشی از غریبه بودنشان نسبت به فضای اجتماعی میزبان همچون بیطرفی، داشتن صراحت لهجه و شفافیت؛ آزادی از هرگونه قیود، تعصبات ، ارزشگذاریها و پیشداوریها؛ قائل نبودن به دستهبندیهای اجتماعی،سیاسی و…که غالباً در عینیتنگری آنها نهفته بود، نتوانستند همگرایی لازم را با بخشی ازکنشگران جامعه میزبان( گروه حکیمان سنتی) برقرار نمایند. حکیمان نیز در عوض این پزشکان را به چشم غریبه نگریسته و در کوتاه مدت آنان را در درون گروه خود پذیرا نشدند. اما بخشی دیگر از جامعه میزبان یعنی بیماران، پزشکان اروپایی را پذیرفته و در نتیجه تاثیری که این پزشکان بر روی فرایند درمان بیماران ایرانی داشتهاند، از روندی مثبت برخوردار بوده است.