در چند دهه اخیر بانوان به عنوان بخش مهمی از پیکره ادبیات خوزستان در تولید محتوا، انتقال مفاهیم و پاسداری از ادبیات پارسی و زبان مادری نقش آفرین بودند.
میراث دارانی که در مسیر تاریخ فرهنگی ایران زمین در نقش حافظه جمعی و گنجینه فرهنگ بومی و امروز در پاسداری از هویت فرهنگی و ادبی ایرانیان و فرهنگ زادبوم تلاشگر هستند.
تارنمای جنوب در یک گزارش تحلیلی و پژوهشی با موضوع (شعر زنان خوزستان) در قالب رشته گفت و گوهایی با تنی چند از کارشناسان، پژوهش گران و همچنین بانوان شاعر خوزستانی، بررسی تحلیل محتوا و ساختار فنی آثار تولید شده توسط بانوان را مورد کالبد شکافی قرار داده است.
در آمدی بر شناخت شعر زنان خوزستان؛ شاعران عصیان گری که سنت می شکنند
سریا داودی حموله شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی خوزستانی دارای تحصیلات کارشناسی ارشد ادبیات فارسی و دانشجوی دکترای این رشته است. اگرچه تخصص اصلی او ادبیات است، اما به خاطر علاقهمندی، به پژوهشهای مردمشناسی هم می پردازد.
داودی حموله فعالیت ادبی را به صورت جدی از دهۀ هشتاد با نقد و تحلیل شعر و داستان در فصلنامه و ماهنامه های ادبی عصر پنج شنبه، آزما، کارنامه، کلک، معیار، نسیم شمال، زنده رود… و مطبوعات و نشریه هایی نظیر اعتماد، آرمان، ابتکار، بهار، اطلاعات و… شروع کرد.
در حال حاضر وی در سه حوزه ی شعر، نقد ادبی و پژوهش مردم شناسی فعالیت تخصصی دارد و تا کنون بیست مجموعه شعر سپید، هفت جلد آنتولوژی شعر شاعران معاصر و سه گانه های پژوهشی مردم شناسی از او منتشر شده است. آثاری نظیر” اوفلیا تو نیستی با گیسوانم حرف می زنم”، “آسمان حرفی از گیسوان لی لی بود”، “نان و نمک میان گیسوان تهمینه”، “از عصای شکسته ی نیچه تا عصر مچاله ی لورکا”، “من ما بودم با دو فاعل اضافی”، “سیندال”،”ام ات”، “خلیجی که از هر طرف حاورمیانه است”، آنتولوژی دو جلدی “شعر شاعران خوزستان”، سه جلدی “کلمات بیش از آدمی رنج می برند”. “شاعران فرامن” و سه گانه های پژوهشی مردم شناسی “دانشنامه ی قوم بختیاری”، “ساختارها و بافتارهای ادبیات بختیاری و موسیقی قوم بختیاری” اشاره کرد. گفت و گوی پیش رو بر اساس پژوهشی از سریا داودی حموله با عنوان در آمدی بر شناخت شعر زنان خوزستان است.
سریا داودی حموله با مقایسه شعر زنان در ایران و جهان بیان کرد: زنان دگر اندیش در ایران، بیشتر به شعر روی آورده اند اما درکشورهای دیگر به مقوله های اجتماعی می پردازند. بیشتر این شعرها رویکردی انتقادی دارند و ساختار معنایی آنها در مسیر تقابل های تعارضی شکل می گیرد. این شاعران از روی عصیان گری بر روایت گریزی تاکید می کنند، و گاهی با طرح پرسشهای «من کیستم» سنت های مردسالارانه را شکسته اند و با وجود زن ستیزی های مختلف سعی کرده اند، موقعیت های اجتماعی و فرهنگی خویش را تثبیت کنند.
به گمان داوودی حموله، شعر در هر دوره ای دارای عناصر و مولفه های خاص همان دوره بوده و تغییرات ساختار زبانی، حاصل روندهای اجتماعی و فرهنگی است.
این پژوهشگر حوزه مردم شناسی با بیان این که زن و زنانگی در پروسه شعر دارای مفاهیم محسوس هستند، گفت: از شاعرانی که مسلط بر موقعیت های زبانی اند، تا راویانی که موتیف های شعری شان سرشار از مولفه های عشق و دوستی است، و دیدگاه های متضاد و گاه متعادل نشان از حالت روحی آن ها دارد و یا نشان دهنده رنجی است که می برند، همه دارای مفاهیم محسوسی هستند.
وی ادامه داد: شاعران زن خوزستان (جنوب غربی) از نظر رویکردی که به جریان های شعری دارند، به فرم گرایان پیشرو، تجربه گرایان پیش گام، مضمون گرایان نواندیش و اقلیم گرایان مدرن تقسیم می شوند.
فرم گرایان پیشگام، عقل مدرن را نپذیرفتند
داوودی حموله با بیان این که فرم گرایی زبان روایی، به عنوان هسته اصلی موجب تنوع مضمونی درحیطه ی شعر شده، گفت: بازیهای لفظی ـ کلامی نشانهای از طغیان و عصیان گری است، و وقتی این شاعران به سمت ضد روایت ها می روند، به دور از رمانتیسم های سطحی واقعیت ها را بازآفرینی می کنند. فرم گرایانی نظیر آذر کیانی، سپیده جدیری، آنا شکرالهی، میترا سرانی اصل، افسانه نجومی، آتفه چهارمحالیان، شمسی پور محمدی، نگین فرهود، لیلی صابری نژاد، شیما زنگنه، پریا کوشا، زینب زمان پور، سمیرا چراغ پور، مهری کیانوش راد و لیلا مهرپویا… با مولفه های طبیعت گرایانه و انسان مدارانه شعر را به سمت تاویل های هرمنوتیک می برند و برای گشودن افقی تازه در تلاش هستند.
وی با اشاره به این موضوع که آغازگران جریان های نوین، در ژانرهای مختلف ادبی به چهره های برجسته و تاثیرگذاری تبدیل شدند، یادآور شد: با چند صدایی و بازی های زبانی شعر را شروع کردند، از آبژکتیو(عین) فاصله گرفتند و به سوبژکتیو (ذهن) پرداختند. جزیینگری، عدم قطعیت، تشکیک، تناقض گویی، گریز از معنا، گسست و پیوست روایتها، بازیهای زبانی، چندصدایی و عناصر میان متنی از ساختارهای متعدد این شعرها به شمار می رود.
این شاعر خوزستانی تاکید کرد: در بروز شعرـ نثرهای مختلط، این شاعران عقل مدرن را نپذیرفتند، به طوری که ساختار گنگ و پیچیده موجب گسیختگی زبان شده است.
تجربه گرایان پیشرو؛ واگوییِ مفاهیمِ عامِ بشریِ برگرفته از حس های نوستالژیک
داودی حموله با بیان این که در شعر شاعران تجربه گرا مفاهیم عام بشری، برگرفته از حس های نوستالژیک است، تصریح کرد: تلفیق ابژکتیو( عینیت) و سوبژکتیو( ذهنیت) موضوع موجب ارتباط معنایی سطرها می شود. شعرها بر اساس ضرورت های فردی و اجتماعی نوشته شده اند و شاعر به استیلای زبانی و تصاویر روایی متن توجه کرده است.
وی افزود: شاعرانی نظیر لیلا کیانی کیا، سیما منصوری، پروین آزادی مقدم، مینا امیرقلی زاده، مینا نیک نام، شیرین ترابی، فرحناز اسماعیلیان، سحر درویشی، رویا محسنی، نگار محمودی نیا، آنا رضایی،زیبا راکی، زیبا کیانیان، فرزانه سیف دینوند، مینا ملا اسکندری، مریم نیکو منش، معصومه خدادادی لو … با شعرهایی که ذات و ماهیت طبیعت گرایانه و انسان مدارانه دارند، درگیر مفاهیم انسانی واجتماعی هستند.
این منتقد ادبی با اشاره به شعر شاعران تجربه گرا یادآور شد: این نوع شعر بیشترین پیوند را با زندگی دارد، آن چنان که روزمرگی ها در قالب شعر در آورده اند. شعرها ساختاری باورمند دارند و شاعران تاثیرات و تاثرات خود را از محیط پیرامون شاعر می گیرند. به واسطه ی روایت نگری و مفاهیم عام مخاطب را در گیر مفاهیم می کنند. بیشتر محتوا گرا و کمتر درگیر فرم هستند.
شعر مضمون گرایان نو اندیش؛ برخوردار از عقلانیت مدرن
به باور داوودی حموله، شعر شاعران مضمون گرا از نوعی عقلانیت مدرن برخوردار است. معمولا مبتنی بر آشنایی زدایی های معنایی بوده و نمودهای فردی و اجتماعی متاثر از وجه عاطفی و احساسی است. به گمان او «منِ» فردی و «منِ» جمعی مولفه های خاصی از ذهنیت شاعران برجسته کرده است.
این شاعر خوزستانی با بیان این که ساده نویسی از مشخصه های شعرهای مضمون گرایان است، عنوان کرد: شاعرانی مانند فانوس بهادری، فاطمه مزبان پور، ماریا نقیب زاده، نسیم جعفری، مژگان حسینی، سمیه باقری، زینب حسنپور، مریم خدادادی لو، مهشید نقاش پور، ناهید فرهاد نژاد، حکیمه ظفری… با عینیت گرایی به آفرینه هایی رئالیسمی می پردازند، و به واسطه ی بندهای «گزارشی ـ خبری» تناقضهای تقابلی ـ تقارنی را به تصویر می کشند. تاکید زیادی بر ساختار زبان دارند و وجه عاطفی و احساسی شعرها پررنگ است.
اقلیم گرایان مدرن و تقدم عینیتگرایی بر ذهنیتگرایی
داودی حموله درباره شاعران اقلیم گرای مدرن اظهار کرد: در شعرهای شاعر اقلیمی عینیتگرایی بر ذهنیتگرایی مقدم است، زیرا آگاهی از جهان هستی و پدیدهها شرط وجود هستی است. به طوری که ذات شعر اقلیمی در محور احساس و عاطفه بروز می کند ، علاوه بر این وجوه مشترکی از درون مایه های آیینی و اعتقادی دارد.
وی افزود: در اشعار فولکوریک ریشه های تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، افسانه ای و اسطوره ای موج می زند و زیست بوم جغرافیایی نقش تعیین کننده ای دارند. موضوع و مضمون های «عشق ـ مرگ» و «انسان ـ طبیعت» سبب خلق معناهای مختلط می شود و در این همگرایی زبانی، تفکر و نگرش ارزش دو چندان دارد.
این شاعر خوزستانی با تاکید به این که ذهن شاعر شعر اقلیمی درگیر مفاهیم انسانی و اجتماعی است، گفت: شاعران اقلیم گرایی نظیر پریسا کیانی، سمیرا عکاشه بابادی، مرضیه فروزنده، زینب ممبینی، ندا صفری منجزی، مریم موسوی، نیلوفر شاطری، سیما منجزی… با تلفیق عینیت و ذهنیت به سمت مولفه های انسان شناسانه و انسان مدارانه گام برمی دارند.
وی ادامه داد: شعرِ اقلیمی مدرن چارچوب مشخصی دارد ، دغدغههای نوستالژیک در «من»های متکثر («من» عشق، «من» ایدئولوژی و «من» انسانی) نمود پیدا میکند و علاوه بر پیش زمینه ی قومی، سرچشمه های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی متنوعی را در بر می گیرد. درهم آمیزی و رازناکی در «منِ» رمانتیک، «منِ» انسانی و «منِ» اجتماعی نمود بارزی دارد، آن چنان که شعر فولکلوریک محصول به هم پیوستگی ایجاز و تصویر است. ساختار معنایی شعرهای اقلیمی معمولا در خط روایی شکل می گیرد. اشتراکات لفظی، جنبه های ایمایی و اشاره ای برگرفته آشنایی زدایی های معنایی است. در این مضمون گرایی حضور راوی قابل احساس است. بیشتر شعرهای مدرن اقلیمی ساختار دو قطبی دارند و تلفیق سطرهای ناهمگون و همگون سبب پارادوکس تعارضی می شود.
داودی حموله با اشاره به زیبایی های ساختاری قابل تاویل ابیات «حسی ـ مفهومی» یادآور شد: آیین و اعتقادات در تنه ی این ابیات نقش پیچیده ای بازی می کند. شعر اقلیمی عکس یک لحظه ی ناب از زندگی است و علاوه بر هویت زبانی، به موقعیت های وجودی زن بیشتر نزدیک اند. هسته ی اصلی بر محور زبان معنایی استوار است و انسجام محور عمودی هم پیوند ساختار معنایی می باشد.
طبیعت منبع الهام شاعران اقلیمی است
این پژوهشگر حوزه مردم شناسی، تصویر گرایی را جوهر اصلی شعرهای اقلیمی خواند و افزود: در این نوع شعر، فضای افسانه ای و اسطوره ای از ناخوداگاه جمعی نشات می گیرد. شعرها زبانی پیام رسان و گزارشی دارند و تناسب های لفظی موجب ارتباط معنایی بین سطرها می شود. فرم در شعر «اقلیمی ـ رئالیستی» حضوری محسوس و ملموس دارد و تأکید شاعران اقلیمی بیشتر بر طبیعت سرایی و انسان مداری است. گرچه شعر در مالکیت زبان روایی است، اما شاعر با تک گویی ظرفیت های بدیعی را وارد شعر می کند که در این روایت مندی و ساختار گرایی حضور راوی قابل حس است. آشنایی زدایی های «لفظی ـ معنایی» متأثر از حس های نوستالژیک است.
وی در ادامه یادآور شد: این زبان منعطف حامل سوژه های متفاوت است. ساختار، بافتار، زبان، محتوا و فرم از تکنیک های زیباشناسی محسوب می شود و بافت درونی ابیات به سبب پیوند محتوا و فرم است. این شعرها پیش زمینه ی قومی دارند، بیشتر از گره خوردگی عاطفه و تخیل بوجود آمده اند و ساختار روایی، مبتنی بر آشنایی زدایی های معنایی است که در این وضعیت هر دالی یک مدلول دارد. انسان در این جهان سرگردان است، بیشتر به جستجوی خود است، اگر زمین و آسمان همدیگر را متهم کنند، انسان اقلیمی ذات هستی و هست مندی را مقدس می داند. این ساختار اقلیمی زبان خاصی دارد و در چراهای عقلانی شکل گرفته است. طیبعت مظهر وجود خداست، شاعر در طبیعت غرق می شود تا حقیقت خود را باز یابد. شاعران اقلیمی مدرن با زبانِ تصویری مناسبات اجتماعی را به نمایش می گذارند. با ترکیب های پیاپی، فضاهای نمادین و حس های ملموس به سمت دیالکتیک فرا اقلیمی می روند. شعرهای اقلیمی مثل یک مکاشفه اند و شاعر در پی کشف ظرفیت های پنهان و پیدا ست. «ایجازمندی»، «تصاویر روایی» و «ساختارتکنیکیِ» وابسته به ادبیات فولکلوریک است. ابهام و ایهام هم پیوند جذبه های جادویی است و پارادوکس و دوگانگی هایتعارضی زوایای گمشده ی شعرها محسوب میشود.
از اقلیم گرایی تا عناصر زیست بوم در شعر زنان خوزستان؛
افسانه نجومی، شاعر، داستاننویس، پژوهشگر و منتقد ادبی، تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی سپری کرد. محصول کارنامه ادبی وی چاپ مقاله، شعر و نقد ادبی از سال ۱۳۷۶ تا امروز، در مطبوعات و مجلههای تخصصی ادبی، چاپ شعر و نقد ادبی در مجلههای الکترونیکی و همچنین دبیری علمی “مجله الکترونیکی تخصصی شعر یانوس”، است. این شاعر و منتقد ادبی در کنار سرایش شعر، فعالیتهای ادبی دیگری چون عضویت در هیئت مدیره انجمن شعر اهواز (۱۳۸۶- ۱۳۹۳) و عضویت در ترکیب هیئت داوران جشنوارههای گوناگون شعر خوزستان در کارنامه خود دارد. از دیگر کوشش های ادبی افسانه نجومی می توان به ارائۀ مقاله با عنوان “بوطیقای شعر زنان خوزستان” در همایش ملی زن در تاریخ محلی خوزستان، مجموعه سرودهای “فینیقیه زنی بود با کلاه مدرج”،”سیزیف پرت خندهی آدم”، “کارون با طعم توت فرنگی”، “چند دقیقه رمانس”، “برای حجامت لبهایم اهواز بیاور” ، “نمای درشت، آنتولوژی شعر زنان شاعر خوزستان”، “قافنقد” و “بازخوانی شعر معاصر فارسی نقد ادبی” اشاره کرد.
افسانه نجومی با اشاره به تاریخچه بوم گرایی در ادبیات ایران و در نیم قرن گذشته بیان کرد: پیش از انقلاب، توجه به سرزمین، طبیعت و عناصر زاد بوم و فرهنگ غنی آن در ادبیات فارسی رنگ گرفت و اقلیمگرایی و سود بردن از سلوک زیست بوم به عنوان ظرفیت مهم نگرشی و نگارشی در شعر معاصر فارسی مورد توجه قرار گرفت. پس از نیما، منوچهر آتشی نیز به یاری مؤلفههای زیست بوم و توجه به اقلیم جنوب، بومگرایی را توانمند و پویا از همان نخستین دفتر شعرش” آواز خاک” آغاز کرد و در سرودههای دیگرش نیز ادامه داد. گنجینهای شگرف که بعدها در شعر هوشنگ چالنگی نمایان شد و پس از او نیز سرودههای شاعران موج ناب را با بیانی سرشار از طبیعت پیرامون، خودآگاه و ناخودآگاه در خود فرو برد و واژههایی چون “اسب، یال، زخم، شبدر، علف، بلوط و….. را همچون خردی جمعی در فضای سیال شعر جنوب به ودیعه گذارد.
وی پایبندی زنان شاعر خوزستان را به نمادهای بومی و اقلمی برجسته دانست و گفت: این زنان در بهرهگیری از عناصر زندگی ایلی- قومی واژه های محلی، تصویرپردازی، هنجارشکنی و آشناییزداییهای نگرشی و نگارشی، جلوهای ویژه را در شعر خود پژواک دادند.
این بانوی شاعر افزود: این امکان به وجود آمد تا زنان شاعر برای بیان اندیشهها، عواطف و احساسات زنانه، از ظرفیتهای طبیعی زنده و فراگیری بهره ببرند که در آن رشد کرده و بالیدهاند. گویی اقلیمگرایی و توجه به عناصر زیست بوم، که زنان شاعر در مناسبات زیستیشان به شکلی ملموس با آنها در ارتباط بودهاند، حوزهای آشنا در ذهن و زبان آنان گسترده، تا بتوانند شفافتر سویه های اندیشگانی و عاطفی خود را با مخاطبان در میان بگذارند.
شعر زنان خوزستان، به لحاظ فکری و محتوایی شعری اقلیمگرا نیست
نجومی با اشاره به نوسانات موجود در اشعار زنان اقلیم گرا عنوان کرد: توجه به فرهنگ زاد بوم در شعرهای زنان خوزستان همواره با نوسانات مکرر رو به رو بوده است تا جایی که با واکاوی بسیاری از سرودهها، میتوان میزان رویکرد و یا تخطی شاعران زن، از فرهنگ و اقلیم خوزستان را دید.
وی ادامه داد: این روند گاه با چرخشی کم رنگ حول محور فرهنگ بومی و اقلیم گرایی، تنها با نگاهی گذرا از کنار آن عبور میکند و نشان میدهد که در بسیاری از آثار، شعر زنان خوزستان، به لحاظ فکری و محتوایی شعری اقلیمگرا نیست. همچنین نشان می دهد که توجه به اقلیم و دلبستگی به فرهنگ بومی در سلوک زبانی این دسته از شاعران، به مثابه عنصرغالب در صور خیال آنان تلقی نمیشود و تنها گاه وجههای کمرنگ از مؤلفههای پراکندهای را به نمایش می گذارد که تنها قادر است بخشی از جهاننگریهای آنان را در هالهای خنثی از توجه به زیست بوم و فرهنگ جنوب به تصویر بکشد.
این شاعر خوزستانی با بیان این که آیین ها و واژگان زاد بوم وظیفه فضاسازی شعرها را برای تلنگر به حافظهی تاریخی مخاطب به عهده دارند، گفت: نمود آیینها، سنتهای محلی و کاربرد واژگان زاد بوم به مثابه عناصر ملموس و مریی، “گاه” در شعر زنان خوزستان به شاخصهایی اساسی برای بیان جهاننگریها و پررنگ نمائی حوادث و رخدادهای جهان پیرامون تلقی میشود، و گاه با پرشی هوشیارانه و جدی، بخش متفاوت و سرزندهای از شعر زنان خوزستان را بازتاب میدهد که پس از عجین شدن با ریشههای فرهنگ بومی، اقلیمگرایی و توجه به طبیعت زیستبوم، و با بدل شدن به بینشی اقلیمی، فضایی فراگیر از توجهی پویا به جهان هستی و انسان معاصر را با درکی عمیق و گسترده از رخدادهای محیط پیرامون، به نمود گرفته و پس از تلفیق شدن به سلوک بومی – اقلیمی و فرهنگ زادبوم، مخاطب را با زیباییشناختی سرزنده و تازهای مواجه میکند.
نجومی با اشاره به این موضوع که سرایش شعر در محدوده و جغرافیای خاصی نمیگنجد، اظهار کرد: شاعران زن در وقتهای سرایش بارها فارغ از برجستهنمایی جلوههای آشکار سرزمینی و زیست بومی، به بیان جهاننگریها، احساسات و عواطفاشان پرداختهاند. چرایی این اتفاق “شاید” برمیگردد به این تفکر که سرایش شعر در محدوده و جغرافیای خاصی نمیگنجد. نوساناتی که پس از واکاوی مؤلفههای برجسته و کاربردی در شعر زنان شاعر خوزستان میتواند ما را با نتایج تازهای از نحوهی رویکرد این دسته از شاعران، در بهرهگرفتن از عناصر زیستی – جغرافیایی زادبوم و اقلیم، آشنا کند.
او احضار عناصر طبیعی و اقلیمی در شعر شاعران زن خوزستانی را کم، اما زمینه ساز نگرشی سرزنده و هوش ورز دانست و یادآور شد: این نگرش میکوشد با درکی واقعنگر از تأثیرپذیری از محیط پیرامون، سویه اندیشگانی و عواطف زنانه را به تصویر بگیرد. ویژگی پویایی که در ناخودآگاه جمعی بسیاری از شاعران زن خوزستان، هویتی بومی را برجسته نموده، به مثابه “کهن الگویی” فراتر از تجارب زیستی- فردی، ذهن و زبان آنان را تحت تأثیر خود قرارداده و سبب شده تا عناصر زیست بوم در سایهی کاربرد فراخ واژگان و اصطلاحات محلی، در وجهی گسترده در شعرها متبلور و جاری شوند.
این بانوی شاعر با اشاره به تاثیر توان و ظرفیت عناصر بومی و اقلیمی در شعر زنان شاعر عنوان کرد: بهره گیری از این ویژگی موجب شده تا زنان شاعر ضمن دستیابی به وجوه زیباییشناختی این ویژگی در شعرهایشان، مضامین سیاسی – اجتماعی مورد نظر خود را با تلیفیق تجارب زیستی پررنگتر کرده، با بنمایههای غنیتری تصاویر شعرشان را به نمایش بگیرند و بتوانند صمیمانه همدلی مخاطب را بدست بیاورند.
وی افزود: برجستهنمایی این بن مایه ها درشعرها بارها به زبانی معترض و برای انعکاس تناقضات و ناراستیهای اجتماعی تبدیل شده و بدین ترتیب واژههایی چون بلم، کارون، کوسه، جاشو، نخل، رطب، بلوط، شیهه، یال، آبادان، بریم، شط، شرجی، اسکله، ماهی، ماهشهر، خرمشهر، نفت، دشداشه، کپر، …. در کارکردی میان متنی پس از توزیع مکالمهای ملموس و در عین حال جدی در متن، با ظرفیت و استعداد پرتوانشان در ادب فارسی فضایی سرزمینی- بومی مملو از حال و هوای اقلیم و فرهنگ بومی جنوب را به تصویر میکشند.
نجومی با اشاره به این که در سرودههای زنان شاعر خوزستان در قالب شعرکلاسیک اندکی توجه به اقلیم و زیستبوم دیده می شود، گفت: نگاه مدرن به انسان معاصر و جهان پیرامون هم سبب شد تا برخی از شاعران زن با گرایش به اقلیم و بهرهگرفتن از فضا و محیط ملموس زیستبوم، فرهنگ غنی جنوب را در سرودههای خود به تکانهای جدی بدل کنند.
وی ادامه داد: با تأثیرپذیری از فرهنگ و ادبیات بومی، و گره زدن ذهن و زبان خود به مؤلفههایی چون: محیط طبیعی، نمادها، زبان محلی و گویش عامیانه و ترانههایی که ریشه در فرهنگ قومی و مردمی دارند، تصاویر شعر خود را تنظیم نمایند. از جمله این زنان می توان به بانوانی نظیر میترا داودی نیا، پروانه نجاتی، پروانه عزیزی فرد، لیلا بنی تمیم ، کافیهی جلیلیان، رباب محب، سپیده جدیری، آذرکیانی ، آتفه چهار محالیان، میترا سرانی اصل، سریا داودی حموله، ماریا نقیبزاده، رقیه مفاخری، سمیراچراغپور، سیمین رستگارپور، پروین آزادی مقدم، زلما بهادر، حکیمه ظفری، نسیم جعفری، فاطمه مزبانپور، شیمازنگنه، سیمامنطوری، لیلای کیانیکیا، زینب ممبینی و راضیه ایمری اسکندری اشاره کرد.
میترا سرانی اصل شاعر و منتقد ادبی:
بگذارید زنان خانه دار، شعر را بی مرز بسرایند
میترا سرانی اصل شاعر و منتقد ادبی است و خودش را این گونه معرفی می کند: متولد ۱۳۴۰ (اهواز) هستم و ساکن کرج. فارغ التحصیل کارشناسی ادبیات فارسی از دانشگاه دزفول در سال ۸۷ هستم. مجموعه های شعری”اصلا بیایید با هم بمیریم” را در سال ۱۳۸۲ و “می خواهم گیس های دنیا را ببافم” را در سال ۱۳۸۸ منتشرکرده ام .
این شاعر در ادامه و در گفتگویی هرچند کوتاه، شعر زنان خانه دار و زنان فعال اجتماعی را با هم مقایسه و بررسی کرده است.
میترا سرانی اصل با تاکید بر این که شعر ذاتا مرزبندی ها را نمی پذیرد بیان کرد: هنگامی که صحبت از شعر است، مرز بندی زنان خانه دار و شاغل درست نیست و اهمیتی ندارد. اگر هدف، نگاه به عوامل زیست شاعر است، از آن جایی که این عوامل زیستی در شاعر درونی می شود و در چشم انداز و دایره واژ گانی او تاثیر می گذارد، مرز بندی بی معنا خواهد شد، به ویژه این که برای زنان، کارِ خانگی مستمر است حتا اگر با همسرانشان تقسیم شود.
وی با بیان این که فعالیت های فرهنگی و اجتماعی موجب تمرین و گسترش جهانِ زیست با عوامل پیرامون است، یادآور شد: نقطه ی اتصال با بسیاری از تجربه های زیستی در وجود شاعر درونی شده و بالطبع به ناخودآگاه و خودآگاه شاعر گره می خورد. اگر به اشعار مورد نظر این شاعران نگاهی داشته باشیم، از دایره واژگانی به کار رفته می توان گفت که واژه ها با چه انرژی و بسامدی در شعر به حرکت در می آیند. این فعالیت ها جنبشی ست که وامدار ذهنیت شاعر و چشم انداز و تجربه های حسی و عاطفی اوست و می تواند در ذهن و زبان شاعر رسوب پیدا کند.
این شاعر و منتقد خوزستانی درباره تاثیر محیط کار بر اشعار زنان گفت: محیط کار تنها می تواند برکمیت کار تاثیر بگذارد. مشغله های کاری، مشکلات خانه و فرزندان از جمله عواملی است که باعث تحلیل رفتن قوای جسمانی و روحی فرد می شود و فرصت لازم را برای پرداختن به شعر و دیگر فعالیت ها کم می کند.
وی ادامه داد: ذهن باید تاب و تحمل پرداختن به این امور را با توجه به روزمرگی ها داشته باشد. همان گونه که سیمون دوبوار می گوید، زن به گونه ای است که “آبستنی ها، شیردادن و..” توان او را می فرساید و هویت از خود بیگانگی و برای دیگری بودن او را تعیین می کند. حضور و همراهی مردان در امور خانه می تواند از این فشار بکاهد. بدیهی این همراهی از ضرورت های جامعه ی امروز می باشد و مردان با حضور خود می توانند زمان بیشتری به زنان برای پرداختن به خود داشته باشند.
سرانی اصل جوهره ی شعر و آنِ شاعرانه را مهم ترین موضوع در سریش شعر دانست و گفت: داشتن اطلاعات جامع و شناخت در حوزه ی تخصصی مطمئنا پشتوانه ای برای فرد محسوب می شود اما نمی تواند اثرگذاری ویژه ای برای توان در سرایش محسوب شود و شعر را رده بندی کند؛ هر چند ذهن انسان تربیت پذیر است و با داده های بیشتر می تواند زمینه مناسب را برای پردازش داشته باشد.
وی تصریح کرد: در دانشگاه های ما هنوز چندان مجالی برای پرداختن به شعر نو وجود ندارد و بیشتر به شعر کلاسیک پرداخته می شود ، هنوز نگاه سنگ نبشته ای در حوزه ی آکادمی جاری است و اغلب استادان با سرفصل هایی که با شعر امروز ارتباط دارد نمی پردازند.
این شاعر و منتقد خوزستانی با اشاره به وجود نگاه فاخر و قله نشینی در ذهنیت بسیاری از عوامل دانشگاه ها یادآور شد: اگر جوهره ی شعر بر فرد مستولی شود، از این مرزها می گذرد. چه بسا بسیاری از شاعران بزرگ ما دارای تحصیلات ابتدایی هم نبودند.
زنان عرب انزجار از خشونت علیه زنان را سپید می سرایند
یک شاعر زن خوزستانی گفت: بیشتر مضامین شعر زن عرب را انزجار از خشونت علیه زنان ، نقد جامعه ی مرد سالار و نیزمضامین سیاسی در چند سال اخیر تشکیل می دهد.
فاطمه تمیمی با اشاره به غالب های شعری که بانوان شاعر عرب خوزستان در شکل و فرم آن شعر می سرایند بیان کرد: شکل و فرم بیشتر اشعار در قالب شعر “سپید” و همچنین رباعی و کلاسیک در لهجه ی محلی است.
این پژوهشگر حوزه های اجتماعی درباره تولید محتوا به ویژه تولید و انتشار کتاب شعر در میان بانوان شاعرعرب خوزستان گفت: تولید محتوا مستلزم حمایت و تشویق است اما أدبیات زنان عرب تشویق و حمایت نمی شود، و تلاش ها و گام هایی هم که برداشته می شود با تلاش خود شاعر یا نویسنده است.
وی ادامه داد: امروزه زنان شاعرعرب بسیاری می سرایند؛ شاید هنوز آن چنان که باید و شاید چیزی نیست اما قلم های زیادی مشغول نوشتن هستند از جمله شاعرانی چون، هنا مهتاب، کوثر عبدالمهدی، رغده فلاحیه، سمیه مشعشعی، سمیه جلالی، مریم حیدری با کتاب (باب موارب)، مریم کعبی با کتاب (ساعه الشمس)، لیلا کوتی با کتاب (زیباتر از قبل فرو می ریزم) و ده ها نویسنده و شاعر دیگر .
تمیمی درباره نسل های شعری زنان شاعرعرب خوزستان به لحاظ هویت نسلی و از منظر تاریخی عنوان کرد: پیش تر در جامعه ی عرب رسم بود که هر قبیله یا عشیره “گواله” داشته باشد. گواله بر گرفته از فعل “قَول” است که به معنى کلام و سخن بوده و در لهجه محلی به حرف “گ” تبدیل شده است. زن مگوال یا مقوال نیز به معنی زن خوش بیانی است که بر زبان شعر مسلط است و تا پنجاه سال پیش قبایل را هنگام جنگ همراهی می کرد.
وی افزود: ذکر مناقب و فضایل و نیز ثبت پیروزی های قبیله به عهده ی زنان قوال “گواله” بود. در کنار این موضوعات ، بیان معضلات اجتماعی دیگر نیز هدف زبان شعر “گواله” بود. می شود گفت پس از روى کار آمدن نظام اجتماعی نو که دختران را به فراگیری دانش تشویق می کرد، این نخسین نسل زنان شاعره عرب بود. همچنین بیشتر شدن آزادی مطبوعات باعث شد زنها به سرودن شعر در باب و مسائل گوناگون روی آورند.
این مستند ساز جوان خوزستانی با اشاره به حضور پررنگ زیست بوم و اقلیم در سروده های زنان عرب گفت: نخل، در فرهنگ مردم عرب جایگاهی مقدس دارد و همیشه از آن به نماد مقاومت و ایستادگی یاد می شود. در کنار این واژه که در شعر زنان عرب بسیار به چشم می خورد، کارون، کرخه و دریا همیشه در شعر زنان حاضرند.
تمیمی درباره جایگاه شعر زنان عرب خوزستان در رویداد ها و جشنواره های شعر عربی جنوب کشورعنوان کرد: با وجود این که جشنواره های شعر خیلی کم برگزار می شوند اما حضور زنان در این محافل، آن هم با وجود ممنوعیت ها و محدودیت ها ، تحسین برانگیز است.
این شاعر اجتماعی با اشاره به تاثیر زبان ادبیات و شعر بر باورهای سنتی و متعصبانه گفت: نسل ما، نسل رادیو، تلویزیون، برنامه های هنری فرهنگی، کتابخوانی و شعر نویسی بود و من نخستین دختر عربی بودم که جرأت کرد از تریبون بالا برود و به عنوان شاعر مدافع حقوق زنان مطرح شود؛ بنابراین شعرهای آن زمان من بر جامعه ی مرد سالار عرب و به ویژه جوانان تأثیر گذار بود و باعث مى شد حلقه ى آزادى زنان وسیع تر و مشارکت اجتماعی پر رنگ تر باشد.
گفتنی است فاطمه تمیمی شاعر، قصه گو، پژوهشگر، مستند ساز و عکاس، فعالیت ادبی خود را از سال ۱۳۷۹ با شرکت در نشست های نقد شعر در دانشگاه شهید چمران اهواز آغاز کرد. بیشتر مضامین شعرهای وی دفاع از حقوق زن است. او در کنار عکاسی به تولید محتوای فرهنگی نیز روی آورد و چندین فیلم مستند با موضوع پرداخت به معضلات اجتماعی، بیکاری، مواد مخدر، بی آبی ساخته است.
وی همچنین پژوهش های میدانی در زمینه ی میراث فرهنگی مردم عرب داشته که محصول آن چندین برنامه، گزارش و کتاب است. تمیمی در حال حاضر، بیش از ۱۵ ترانه از ترانه های میراث معنوی مردم عرب را در قالب کتاب و مستند صوتی در دست انتشار دارد.
غم و شادی درون مایه اشعار زنان بختیاری است
سیما منجزی ویسی از بانوان شاعر قوم بختیاری در خوزستان است که در سال ۱۳۹۲ موفق به انتشار مجموعه سروده هایش با عنوان “تیگ نویس” با گویش بختیاری شده است. وی همچنین پژوهش هایی در حوزه ی فرهنگ فولکلور بختیاری با موضوع آواز ها و نغمه های زنانه “دی بلال و سوگینه ها” در دست چاپ دارد.
در محتوای کتاب تیگ نویس تنوع موضوعاتی مانند اشعار عاشقانه، اجتماعی، آیینی و دفاع مقدس به چشم می خورد. خودش می گوید در سروده های کتاب تیگ نویس آن چه ارائه شده حاصل تلاش های ادبی اش در جشنواره های کشوری و استانی بوده ،همه ی اشعار در سطح کشوری ارائه شده و صاحب رتبه های نخست شده اند.
منجزی ویسی همچنین می گوید دغدغه ی اصلی و محوری اش حفظ زبان و پاسداشت گویش مادری و انتقال درست و اصولی آن با بیان شعرگونه به مخاطب بوده است.
متن پیش رو گفتگوی کوتاهی با این شاعر درباره جایگاه و محتوای شعر زنان بختیاری است.
سیما منجزی ویسی درباره درون مایه اشعار زنان بختیاری بیان کرد: احساس می کنم انسان در هر موقعیت و منصبی که باشد، همیشه دو حالت، یکی شادی و دیگری غمش را با زبان مادری فریاد می زند و قطعا همین ویژگی سبب اشتیاق و گرایش به بومی سرایی در میان بانوان شاعر می تواند باشد.
وی در خصوص این که فعالیت ادبی بانوان بختیاری چقدر روبه رشد بوده گفت: آغاز دهه ی هشتاد، جسته گریخته نداهایی به زبان مادری که همان گویش بختیاری باشد، از گوشه و کنار شنیده می شد ولی از میانه دهه ی ۸۰ این حرکت همه گیر تر شد و به شکلی جدی به آن پرداخته شد.
این شاعر خوزستانی ادامه داد: گروه اول سرایندگان شعرهای بومی بختیاری، عده ی انگشت شماری بودند که به شکلی جدی برای پاسداشت گویش مادری و احیای واژه ها و مفاهیمی که در گذر زمان غبار کهنه گی گرفته بود تلاش می کردند و عده ی دیگری که تعدادشان کم هم نبود با دغدغه ی نام و صرفا اینکه چیزی نوشته باشند به این سو گرایش پیدا کردند.
منجزی ویسی یادآور شد: بانوان سراینده اشعار بختیاری، برحسب روحیه شاعرانه خود و با استفاده ی استعاری از تاریخ، زبان و فرهنگ عامه و نگرش عرفی و آیینی، کماکان نگاهی اصلاح گرایانه و انتقادی به دنیای اطراف دارند.
وی درباره چگونگی و میزان فعالیت های ادبی بانوان شاعر بختیاری تبار خوزستانی اظهار کرد: به لحاظ کمی و کیفی، رشد قلم و نویسندگی خوب بوده و امروز برخی از بانوان شاعر بختیاری توانسته اند آثار خود را با گویش بختیاری در مجموعه های شعر شاعران و رسانه ها چاپ کنند و در حوزه ی نشر کتاب در خوزستان بانو زینب ممبینی نیز از شاعران خوب در زمینه گویش بختیاری هستند که کتاب ” زلف و زرنا ” را انتشار دادند.
نقدهای مطبوعاتی منصفانه بر سروده های بانوان علامت راهنما و راهگشا است
در کارنامه ی صدیقه صنیعی تا کنون سه مجموعه شعر غزل، چهارپاره و رباعیات با نام های “تا کدامین اوج، سال۱۳۸۵”، “هیشکی خودت نمیشه، سال۱۳۸۹” و”توحرف آخر منی شامل ۱۱۰ رباعی، سال ۱۳۹۰” انتشار یافته که مضامین و مفاهیم این آثار مسائل اجتماعی، احساسی، عشق و مشکلاتی که زنان با آن ها دست و پنجه نرم می کنند را شامل می شود. او همچنین یک مجموعه شعر با عنوان “زندگی می کنم کنار خودم” که منتخبی از غزل ها و چهار پاره، سروده های چاپ نشده اش است در دست چاپ دارد.
صدیقه صنیعی با بیان این که نوشتن انسان را از پلیدی ها دور می سازد و باعث تصفیه ی روح و روان او می شود، گفت: اثر یک هنرمند،خلاصه ی روح و جوهر وجود اوست و تا انسان ویران نشود نمی تواند خالق یک اثر هنری باشد. شعر زبان عشق است و برای همه به ویژه خانم ها که موهبت لطافت روح و حساسیت ذاتی دارند، قابل فهم است. خوشبختانه حضور خانم های خوزستان در این مسیر ادبی سیر صعودی دارد و این خود موجب تشویق و پیشرفت خودشان و خواننده اشعارشان می شود. به طور طبیعی هر چه دایره ی این فعالیت بیشتر باشد در رصد کمی و کیفی صاحب اثر هم اثرات مطلوبی خواهد داشت و این امر به خوبی قابل لمس بوده، زیرا نسبت به گذشته تعداد خانم ها در انجمن های ادبی چشمگیر بوده است.
وی نقد در شعر را علامت راهنما در راه های ناشناخته خواند و عنوان کرد: چه بهتر که نقد، به جا به کار رود، زیرا اگر بی غرض باشد راهگشا و راهنمای خوبی خواهد شد. نقد و بررسی هر اثر هنری چه تصویری و چه نوشتاری اگر با غرض ورزی همراه نباشد به طور قطع و یقین اثر مثبتی خواهد داشت. اگر در نقدهای مطبوعاتی که بر سروده های بانوان شاعر صورت می گیرد، منتقد دوستانه و برای پیشرفت کار، راهکارهای درست ارائه بدهد و خود محوری را کنار بگذارد، ماحصل این نقد کاراتر و مثمر ثمرتر خواهد بود.
این شاعر خوزستانی با اشاره به تفاوت سطح شعر شاعران زن در ایران گفت: اگر بخواهیم با دید باز و بدون تعصب به این مسئله بنگریم، میان اشعار زنان پایتخت و دیگر استان ها تفاوت وجود دارد؛ نه از نظر معنا و مفهوم و زیبایی کلام، بلکه از نظر امکاناتی که به هر حال در شهرهای پیشرفته تر وجود دارد. از نظر تعداد انجمن های ادبی، وجود اساتید و امکانات بهتر و بیشتر برای بررسی اشعار، دسترسی به کتاب های نایاب و کمیاب و نمایشگاه های کتاب های قابل دسترسی، تهران و شهرستان ها قابل مقایسه نیستند.
وی محیط، آداب و فرهنگ استانی را در شعر شاعران زن خطه جنوب موثر دانست و افزود: این تاثیر را می توان در آثار شاعران زن جنوب به خوبی مشاهده کرد. بیشتر بانوان شاعر خوزستانی دارای تحصیلات بالایی هستند، چه از نظر تحصیلات کلاسیک و چه تحصیلات و فهم اجتماعی ارزش آن از تحصیلات کلاسیک و دارای مدرک بودن بهتر و بالاتر است. زیرا انسان آن چه را از جامعه و افراد آن کسب می کند در هیچ دانشگاهی نمی آموزد.
صنیعی در پایان اظهار امیدواری کرد که جایگاه بانوان شاعر استان فراتر برود تا شاعران جوان در محیط های شاعرانه که در آن به معنی واقعی شعر شنیده شود و شعر حرف اول را بزند، با اشعار یکدیگر بهتر و بیشتر آشنا شوند.
پژوهش در حوزه ادبیات زنان کنکاش کلی و عملی می خواهد
پروا پاچیده شاعر خوزستانی است که نخستین اثرش در سال ۱۳۹۶ (ماه ترانه می شود) توسط انتشارات آیات-اهواز با شمارگان هزار جلد به چاپ رسید.
این مجموعه دارای حدود ۸۰ اثر و قطعه از سپید سروده های کوتاه و بلند ی است که در موضوعات مسائل اجتماعی، فقر، زنان، اعتیاد و دردهای جامعه و همچنین عاشقانه سروده شده اند و چاپ و روانه ی بازار کتاب و در نمایشگاه کتاب خوزستان ارائه شد.
او می گوید مفاهیمی که همیشه مرا درگیر می کند و ذهنم بیشتر روی آنها متمرکز می شود درد جامعه است محدودیت ها و سختی هایی که در طول زندگی برای زنان ایجاد می شود تنهایی، حسرت، غم، سرکوب شدن، نادیده گرفته شدن ،، و هوس هایی که آنها رابه کام بیچارگی می کشاند.
کودکان کار، فقر جامعه، ظلم و ستم و نادیده گرفتن حق و حقوق جامعه، تحولات سیاسی روز، جوانان و عشق بن مایه سروده های این نویسنده هستند.
به اقرار خودش، پاچیده درتمام کتاب هایی که خوانده به دنبال یک چیز بوده: یک مثبت اندیشی که ابلهانه ترین حالم را درتشویش ذهنی دردمند به آرامشی برساند و بدانم هر تپش قلبی که از استرس این جهان دارم مرا به عمق خانه های خارج ازشهر که فقر رنگ شان کرده می رساند.
زبان شعری بانوان شاعر خوزستانی سرشار از عاطفه و احساس است
پاچیده درباره ی شعر زنان خوزستان بیان کرد: باشناختی که از بانوان انجمن های شعر درسطح شهر اهواز دارم، می بینم که احساس لطیف و زنانه در سروده ها موج می زند. در واقع زبان شعری بانوان ما در هر مفهومی چه شعرهای اجتماعی و چه عاشقانه، سرشار از عاطفه، احساس و هیجان هستند. البته اخیرا در سروده های بانوان جوان تر انجمن، چاشنی اعتراض بیش تری به چشم می خورد.
وی در بحث جایگاه ادبی شعر زنان خوزستان گفت: شور بختانه هنوز آن جایگاه ادبی شایسته ای که برای بانوان شاعر باید باشد وجود ندارد. در اغلب همایش ها چه در سطح دانشگاهی و چه انجمن ها، نامی از بانوان بر روی بنرهای تبلیغاتی نیست در حالی که در استان، بانوانی داریم که در شعر کلاسیک از شاعران مرد بالاتر هستند؛ کسانی چون بانو صنیعی و بانو الماسی که به حق سروده هایی فاخر و درخور درحیطه ی کلاسیک دارند و حرفی برای گفتن درمیان شاعران؛ اما این اغماض در حق بانوان استان وجود دارد.
این شاعر خوزستانی با بیان این که زن در تاریخ و ادب به اشکال فعال و منفعل حضور داشته، تصریح کرد: زنان قهرمان تاریخ ساز و اثرگذار در کار و کردار مردان در جلوه های گوناگون، زنان فعال بوده اند و زنان افسانه ها ومعشوقه ی غزل های شورانگیز در سیمای منفعل حضور داشته اند.
پاچیده بافت فرهنگی جامعه و نوع نگاه به شاعری زنان را عامل مهم حضور یا نبود زنان در این عرصه عنوان کرد و افزود: تا سال های پیش کمتر شاهد حضور بانوان شاعر در سطح انجمن ها بودیم اما اکنون این حضور بیشتر است.
وی از جمله دلایل حضور نیافتن بسیاری از زنان در محافل ادبی را نداشتن حس اعتماد به نفس کافی دانست و اظهار داشت: گاهی شاعران زن از سوی خانواده جدی گرفته نمی شوند زیرا شاعری و فعالیت ادبی بانوان را امری بیهوده تلقی می کنند. نداشتن استقلال مالی بسیاری از بانوان و نیز محدود یت برای حضور از سوی همسر، پدر یا برادر و همچنین رفتارهای غیر اصولی برخی ازآقایان در انجمن و نوع نگاه شان باعث کاهش اشتیاق زنان برای حضور در انجمن ها و محافل ادبی می شود.
حضور کم رنگ استادان خانم، منتقدان و نظریه پردازهای زن
این شاعر خوزستانی حضور نداشتن استادان خانم، منتقدان و نظریه پردازهای زن را از کمبودها و مشکلات سد راه فعالیت ادبی زنان خوزستان خواند و تاکید کرد: این که ما در انجمن کنار آقایان شعر می خوانیم و نقد می شویم ارزشمند و سودمند است، بنابراین تشکیل انجمن بانوان را لازم نمی دانم چون در آن صورت گونه ای تفکیک جنسیتی صورت می گیرد و حس خوبی نیست.
قلم توانای زنان شاعر خوزستان روان کودکان را پرورش می دهد
لیلی بهداروند شاعر و روزنامه نگار خوزستانی است…
بهداروند درباره خودش می گوید: نسلی هستم که مهمترین رویدادهای تاریخ یک کشور را در کودکی و نوجوانی مشاهده و تجربه نموده ام. بنا به شغل پدرم که نظامی بود، در شهرهای مختلف با آداب و رسوم خاص آن محیط و موقعیت جغرافیای آن مناطق کودکی خویش را سپری کردم در حالی که کودک آپارتمان نشین امروزی، صدای قوقولی خروس را نمی شنود، تاب به درخت نمی بندد و مادر جوانش برایش لالایی نمی خواند؛ همه آن چه می بیند در قاب یک تلویزیون است و این باید برای جامعه ی ما در قالب یک دغدغه قرار بگیرد.
لیلی بهداروند در مورد جایگاه شعر کودک در اشعار بانوان شاعر خوزستان گفت: می توان با قلم توانای زنان شاعر خوزستان برای سخت دنیایی به دور از مشکلات استانی، آب و هوایی و واقعیت های تلخ جامعه، و تنها برای پرورش روان کودکان و نوجوانان و حفظ روحیه ی نشاط و شادمانی این وارثان ادبیات ایران ساخت.
وی ادامه داد: با توجه به وجود شاعران برجسته ی خوزستان و تعداد چشم گیر بانوان شاعر این خطه می توان گفت که خوزستان در بین استان های ایران حرفی برای گفتن دارد.
این شاعر خوزستانی با اشاره به توان سترگ شعر در پشبرد فرهنگ جامعه بیان کرد: شعر برای شاعران زن استان مان حکم وکیلی را دارد که با تمام وجود از موکلش دفاع می کند؛ شخصی که از خود زن قویتر است و می تواند آن چه را که در سر دارد بیان کند.
وی سرودن شعر کودک را دشوارتر از سرودن شعر برای بزرگسالان دانست و افزود: برای شعر کودک باید تمام احساسات کودکی را فعال کرد، و این حس در بزرگسال به سختی شکل می گیرد. نزدیک شدن به نیازهای کودک و بیان آن برای بانوان شاعر به ویژه در خوزستان، به دلیل وجود برخی خرده فرهنگ های مضر، که از عوامل باز دارنده ی این شاعران زن است، شاید دشوارتر باشد.
بهداروند یادآورد شد: اگر چه زنان شاعر خوزستان منبعی غنی از عواطف کودکانه در وجود خود دارند،با این حال، پرورش هر چه بیشتر این عواطف، نیازمند بستری مناسب و تشکیل زیر ساخت ها برای ابراز آن ها در سطح کیفی از سوی اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی و آموزش و پرورش می باشد.
او درباره ی جهان بینی و احساس زنانه در شعر کودک عنوان کرد: زن ایرانی در جامعه ای رشد یافته که مدام با واژگان بد و خوب در قالب پند و نصیحت و مرز کشی محصور بوده و از کودکی با این موضوع که در مسائل عاطفی و احساسی و حتی دستور العمل های زندگی روزمره اش باید با جنس مخالف فرق داشته باشد، بزرگ شده است. زنی که با این تعارضات عاطفی رشد کرده و اکنون شاعر شده، اگر بخواهد شعر کودکانه بسراید، جهان بینی شعرش را چگونه ترسیم می کند؟
این شاعر خوزستانی اداه داد: زنان شاعر درون روح خودشان جایی، جهان کودکی خویش را پنهان کرده اند و اگر بخواهند آن را به تصویر بکشند با خود سانسوری درونی مواجه می شوند. اما نمی توان از این نکته گذشت که یک شاعر زن به خوبی می تواند احساس، نیازها و عواطف کودک را بنا به تجربه ی دخترانه و مادرانه ی خویش بیان کند.
بهداروند با بیان این که نحوه ی تعلیم و تربیت و کیفیت آموزش و پرورش تا نسل ها بعد اثر گذار است، صریح کرد: باید با وسواس زیاد در راستای غنای فرهنگی کودکانمان بکوشیم و باید شعری که کودک و نوجوان شاعر می سراید مرکز توجه متولیان امر و نهادهای آموزشی باشد تا شاعر بزرگسال اشعار کودکانه و این تعریف برای بانوان شاعر خوزستان هم ضمیمه شود.
این نویسنده و شاعر با تاکید بر این که نشان دادن سویه کودکانه ی زن شاعر خوزستانی، بنا به خرده فرهنگ های متنوع قومیتی مشکل است، گفت: با توجه به موقعیت متنوع جغرافیایی خوزستان، زنان و دختران این مرز و بوم با فرهنگ و تاریخ غنی بزرگ شده اند و از جمله عشق، ایثار، صبر، جنگ، سازندگی، رسومات محلی، احترام به بزرگان اقوام و طایفه و شرکت در مراسمات فرهنگی سنتی قومی، مفاهیمی هستند که با آن بزرگ شده اند؛ پس می توانند تمام مولفه های روحی و روانی و شخصیتی یک شاعر کودک سُرا را داشته باشند.
وی ادامه داد: نسل ما آخرین بازماندگان قصه های مادربزرگ، افسانه ها، شعرهای محلی و خاطرات نوستالژی است، بنابرین باید ادبیات، شعر، داستان، متل و قصه و همه ی آنچه فرهنگ غنی این آب و خاک دارد را بدون قیچی زدن و با زیبا ترین تصویر برای کودکانمان ارائه دهیم.
بهداروند درباره راهکارهای رشد و گسترش شعر کودک در خوزستان بیان کرد: یکی از کارهای خوب دوست داران شعر و ادب خوزستان، تشکیل انجمن های شعر کودک برای کودکان و نوجوانان شاعر و مستعد و برگزاری مسابقات شعر و داستان با گویش های محلی بوده که مورد استقبال کودکان و نوجوانان شاعر خوزستانی قرار گرفته است. این فعالیت ها از سوی مراکز آموزشی و کانون های فکری پرورشی و سایر نهادهای مرتبط در قالب شعرهای آیینی ، دفاع مقدس، شعر طنز کودک و مستقل کار شده است.
وی در ادامه یادآورد شد: نباید کودک خلاق و هنرمند را در قالب خاص بگنجانیم بلکه باید در آسمان کودکی رهایش کرد تا آزادانه بال بزند. با توجه به زندگی شهر نشینی و محدودیت های آن، باید کاری کرد که قلم توانای کودک هنرمند خوزستانی سرشار از رنگ ها، تصاویر و مفاهیم زیبا با حفظ ارزشهای فرهنگی جامعه باشد.
این نویسنده و شاعر مخاطب جدی کارهای نوشتاری کودک را کودکان خواند و تصریح کرد: با حفظ موقعیت ها و نگه داشتن آیین های بومی، همچنین شیوه ی زندگی و رفتاری، باید راهی برای آموزش ادبیات کودکان بیابیم که علاوه بر هماهنگی با فرهنگ خوزستان، پیوندی با ادبیات اصیل ایران و ذائقه ی کودک امروز داشته باشد.