راوی داستان هفتکل، شهرهفت نشانه
راوی داستان هفتکل، شهرهفت نشانه

تارنمای جنوب به مناسبت ۱۳ اردیبهشت ماه، «روز هفتکل» گفت و گویی با «علی یار زارعی»، پیشکسوت فرهنگ و هنر خوزستان انجام داده است. در این گفت و گو کتاب «مجموعه داستان هفتکل، شهر هفت نشانه» و همچنین کتاب داستان در دست انتشار ایشان با عنوان «جاروکارها»که این اثر نیز روایتی از زندگی و ماجراهای کوچه ها و محلات هفتکل است مورد پرسش و بررسی قرار گرفته است.

سرویس ادبی تارنمای جنوب

 

اشاره:

علی‌یار زارعی ۲۹ خردادماه سال ۱۳۲۴ خورشیدی، در هفتکل خوزستان، دومین شهر نفتی ایران وخاورمیانه زاده شد و پس ‌ازگرفتن فوق‌دیپلم به استخدام آموزش و پرورش درآمد. وی از ۱۲ سالگی نگارش نوشتارهایی برای مجله‌ها را آغاز کرد ودر سال ۱۳۴۲ نخستین داستانش به نام«برای اونا که مردن» در مجله‌ی «خوشه» چاپ شد. سال۱۳۵۷ (پیش از انقلاب) نمایشنامه‌ای از علی‌یار زارعی به نام «هلهله کوسه» در جشنواره تئاتر کشوری به نمایش درآمد، سال ۱۳۶۰ خورشیدی نمایشنامه‌ی دیگری از او به نام «به دنبال آفتاب» در نخستین جشنواره‌ی تئاتر استان خوزستان به جایگاه نخست رسید.سال ۱۳۶۳ فیلمنامه‌ی فیلم «قاصد» را نوشت که در بخش فیلم‌های کوتاه جشنواره سینمایی فیلم فجر برگزیده شناخته شد.

زارعی از سال ۱۳۶۸ با نوشتن نمایشنامه‌های رادیویی فعالیت خود را در صدا و سیمای خوزستان آغاز کرد و پس از آن برنامه‌های «هنر و ادبیات خوزستان»، «مدرسه‌» و برنامه‌ی کودکان و خردسالان به وی واگذارشد. در سال‌های بعد به تهیه‌کنندگی و نویسندگی برنامه‌های رادیویی‌ مانند:«یک قصه، یک ترانه» روایتی ازقصه‌های بومی، «فرهنگ مردم» بازگویی آداب و رسوم قوم‌های خوزستان، «ماندگاران» معرفی چکامه‌سرایان پیشین خوزستان، «خوزستان دیارتمدن» بررسی آثار تاریخی، باستانی و جاذبه‌های گردشگری خوزستان و «باغ ترانه» معرفی خوانندگان ترانه‌های بومی استانی پرداخت. همچنین در همین سال‌ها چندین قصه‌ی محلی و بومی را برای پخش در رادیو فرهنگ بازگویی کرد.

دردهه‌ی ۷۰ و اوایل ۸۰ خورشیدی با هفته‌نامه فجر ( صبح کارون کنونی) و ماهنامه فکاهی «خورجین» همکاری داشت.

درسال ۱۳۹۵ به فاصله‌ای کوتاه دو کتاب داستان به نام‌های «چینووی» با موضوع ‌باورها و زندگی مردم خوزستان و «چابکسوار» درباره‌ی شش شخصیت بختیاری منتشر کرد.

هم اینک نیز نمایشنامه‌ای به نام «هلهله کوسه» درباره‌ی باران‌خواهی در قوم بختیاری، دونمایشنامه به صورت شعر برای کودکان و نوجوانان، یک مجموعه داستان درباره‌ی جنگ تحمیلی و یک مجموعه شعر و سروده‌هایی به گویش بختیاری آماده‌ی چاپ دارد و سرگرم نگارش یک مجموعه داستان درباره‌ی شهر خود، هفتکل است،وی همچنین یک رمان تاریخی با مضمون عاشقانه به نام «هرمز اردشیر» نیز در دست انتشار دارد که محل رویدادهای این داستان در شهر تاریخی هرمز اردشیر (اهواز کنونی) است.

تارنمای جنوب به مناسبت ۱۳ اردیبهشت ماه، «روز هفتکل» گفت و گویی با «علی یار زارعی»، پیشکسوت فرهنگ و هنر خوزستان انجام داده است. در این گفت و گو کتاب «مجموعه داستان هفتکل، شهر هفت نشانه» و همچنین کتاب داستان در دست انتشار ایشان با عنوان «جاروکارها»که این اثر نیز روایتی از زندگی و ماجراهای کوچه ها و محلات هفتکل است مورد پرسش و بررسی قرار گرفته است.

 

۱٫زندگی هنری شما چگونه آغاز شد؟

ازکودکی در شهر نفت خیز هفتکل،کتاب می خواندم و  نویسندگی را دنبال می کردم.

۲٫در کارنامه ادبی شما شش عنوان کتاب _مجموعه داستان،رمان و نمایشنامه_ دیده می شود که آخرین کتاب چاپ شده شما هفتکل شهرهفت نشانه است.درباره این اثر بیشتر توضیح دهید؟

این کتاب توسط انتشارات «آفرینش مهر» منتشرشده و خانم امیری مهر_که ایشان هفتکلی تبار هستند_زحمت انتشار کتاب را انجام داده اند. محتوای کتاب مجموعه ای است از۹داستان کوتاه درباره ی شخصیت های حقیقی و واقعی.

۳٫در مورد نام هفتکل هم روایت های گوناگونی از منظر تاریخی مطرح می شود و شما نیز در یکی از داستان ها به این ماجرا پرداخته اید،بیشتر توضیح دهید؟

بله، هفت نشانه ی مخروطی شکل سنگی- به نام(کل) درگویش محلی-بربالای کوهی بلند درآستانه ی ورود به هفتکل نماد و نشانه ی این شهر است که نام شهر هفتکل هم برگرفته از همین هفت نشانه است. حکایت گله دارانی است که گهگاه به سرزمینی که طوف سفید نامیده می شد کوچ می کنند، دریکی ازاین سفرها در دشتی سرسبز و پرعلف بار می اندازند و گله را دردشت رها می کنند. تعدادی ازگوسفندانشان دزدیده می شود و دزدان را تعقیب می کنند و پس ازجدالی خونین هفت تن ازدزدان کشته می شوند و بنابرگفته ها بربالای کوهی به خاک سپرده می شوند و به یاد این پیروزی هفت کل سنگی بر بالای کوه ساخته می شود.

۴٫و اما در داستان دیگر به یک میهن پرست و اسطوره حقیقی پرداخته اید.در مورد این داستان هم توضیحاتی بیان کنید؟

داستان دیگردرباره ی استوار عنایت الله گنجی فرمانده ی ژاندارمری است، که درجنگ دوم جهانی پس ازفرود هواپیمایی درفرودگاه ، درمحل حاضرشده و چون به افسران انگلیسی معترض می شود و به آنان امر می کند که به کشورشان بازگردند به رگبارگلوله بسته می شود. درسال ۱۳۳۰در زمان نخست وزیری دکترمصدق با همت وکوشش چندتن ازمیهن دوستان هفتکلی بنایی برآرامگاه او ساخته می شود که هنوز باقی است.

۵٫تا چه اندازه در کتاب داستان هفتکل داستان ها و شخصیت های حقیقی پردازش شده اند؟  

گاهی نام و شخصیت واقعی است، اما داستان تخیلی مانند «داستان توشمال»، که به خاطر یادمان شخصی حقیقی نوشته شده. گاهی به ضرورت بعضی ازنام ها تغییرشکل یافته اند و گاهی برای نام ها و شخصیت های واقعی و حقیقی داستان های تخیلی نوشته شده یا پایان داستان ها آن گونه نیست که درعالم واقع اتفاق افتاده است.

۶٫گویا رمان دیگری نیز در دست انتشار دارید که شهر هفتکل محور موضوع است؟

بله، درحال حاضرمشغول نوشتن رمان گونه ای هستم به نام «جاروکارا». جاروکارا یکی ازمحله های قدیمی هفتکل است با نام پیشین فرح آباد و نام کنونی اسلام آباد. چون بیشرساکنان این محله پاکبان یاجاروکار بودند این محله به نام محله ی جاروکارا(جاروکارها)معروف شد.