نگران دیوارهای ذهنی و اجتماعی
نگران دیوارهای ذهنی و اجتماعی

سیاوش کُرد همچون شاعران بختیاری مفهوم مقدس ایران را با زبان مادری ویر وا ویر و جستجو می کند، وی شاعری است نگران اصالت اندیشه و آگاهی انسان ایرانی، او در هنگامه کودکی و کودکانه هایش آتش به جان خرمن زار سرزمین مادری قلعه تل(تنگه کُرد)را دیده بود و پریشان و آشفته از سوختن رقص خوشه های گندم تا ریشه ها، اکنون سیاوش کُرد رسالت خویش را نگاه بانی از ریشه های خرمن زار ایرانیان می داند چرا که از باورها و کهن الگوهای تبار و نیاکانش آموخته است نباید ریشه های خرمن زار بسوزد تا برکت و آبادانی رویش اندیشه ها همچنان پایدار و مانا بماند.
تارنمای جنوب متن کامل گفت و گو با دکتر سیاوش کُرد را به آگاهی علاقمندان فرهنگ و هنر می رساند

 

 

 

گفت و گو: پدرام طاهری

اشاره:

چکامه ی آرام(خوشه های گندم)را برای شب خستگی، سکوت و خواب نسروده بلکه برای بیداری اندیشه ها سرودن گرفت تا خوشه چینان فراهنگ این سرزمین در پاسداری از خرمن زار ایرانشهر بزرگ همچنان هوشیار بمانند تا آتش ریشه های خرمن زار را نسوزاند.

سیاوش کُرد همچون شاعران بختیاری مفهوم مقدس ایران را با زبان مادری ویر وا ویر و جستجو می کند، وی شاعری است نگران اصالت اندیشه و آگاهی انسان ایرانی، او در هنگامه کودکی و کودکانه هایش آتش به جان خرمن زار سرزمین مادری قلعه تل(تنگه کُرد)را دیده بود و پریشان و آشفته از سوختن رقص خوشه های گندم تا ریشه ها، اکنون سیاوش کُرد رسالت خویش را نگاه بانی از ریشه های خرمن زار ایرانیان می داند چرا که از باورها و کهن الگوهای تبار و نیاکانش آموخته است نباید ریشه های خرمن زار بسوزد تا برکت و آبادانی رویش اندیشه ها همچنان پایدار و مانا بماند.

پزشک هنرمند خوزستان دکتر سیاوش کُرد، متخصص ارولوژی(جراحی کلیه)است در هنگامه سپری نمودن فرایند آکادمیک علم پزشکی با شعر و موسیقی زندگی نمود و به خوبی می داند شعر و موسیقی مدیوم هستی شناسی انسان ایرانی و بنیان های فرهنگی ایران زمین است و برای انتقال مفاهیم و باورهایش هوشمندانه از آن بهره گرفته است.

نخستین مجموعه شعرش را با عنوان(هر روز به یک بهانه)سال ۱۳۸۳انتشار داد،دومین کتاب سرودهایش با عنوان(رفته بودی و…)سال ۱۳۸۵ منتشر شد، سومین مجموعه شعرش با گویش بختیاری(واویر)سال ۱۳۹۸ به چاپ رسید و مجموعه سروده های(چوب کبریت های بازی گوش)که شامل اشعار دکتر سیاوش کُرد و برادرش سام کُرد می باشد نیز در دست انتشار است.

کارنامه هنری سیاوش کُرد در بخش موسیقی نیز درخشان است که می توان به چکامه سرایی(آلبوم لبریز)باصدای سالار عقیلی و آهنگ سازی مجید درخشانی، تصنیف ایران با صدای فرهاد بیژن پور و ترانه سرایی دو آلبوم فارسی و بختیاری با صدای کوروش نوری زاده اشاره کرد. و هم چنین آثار دیگری که در زمینه ی موسیقی سنتی ایران و موسیقی بختیاری در دست انتشار دارد.

تارنمای جنوب متن کامل گفت و گو با دکتر سیاوش کُرد را به آگاهی علاقمندان فرهنگ و هنر می رساند:

 

۱-نخستین مجموعه سروده هایتان با عنوان (هر روز به یک بهانه)، محصول چه دوره ای از زندگانی شما است؟

از دوران مدرسه و تحصیل در مقطع راهنمایی سرودن شعر را شروع نمودم، شعرهای اولیه ام قافیه و ردیف داشت ولی وزن در ساختار شعرم به صورت اتفاقی گاهی رعایت می شد و گاهی رعایت نمی شد، اواسط دبیرستان که رشته ام تجربی بود ولی بخاطر علاقه به کتاب های علوم انسانی به ویژه حوزه ادبیات را نیز مطالعه می کردم و با ساختار و فرم شعر، وزن، قافیه و ردیف بیشترآشنا شدم، البته استعداد ذاتی که در شعر گفتن داشتم نیز به شناخت و درک من از وزن شعر کمک کرد. کتاب «هر روز به یک بهانه» محصول سروده های اواخر دوره دبیرستان و یکی دو سال پس از پایان دبیرستان و اوایل دوره دانشگاه و دانشجویی در رشته پزشکی بود. چون به قالب غزل علاقه داشتم بیشتر شعرهای این کتاب غزل است. تعدادی هم رباعی، دوبیتی و چند کار نیمایی نیز سروده ام.

۲-دو مجموعه شعر شما را که مقایسه و بررسی نموده ام، می بینم قالب شعرها، غزل، قصیده، رباعی، دوبیتی، چهارپاره و کمتر نیمایی را تجربه کرده اید به نظر می رسد برخلاف جریان های شعر مدرن امروز، شما گرایش و علایق به شعر کلاسیک دارید؟

 درست است، من بیشتر به ادبیات کلاسیک علاقمند هستم، درواقع ذهنیت خودم و توانمندی ام در قالب های کلاسیک به ویژه در غزل و دوبیتی نمایان می شود.

از مطالعه شعر سپید دور نیستم ولی قالب های کهن ادبیات پارسی را بیشتر می پسندم البته در مجموعه شعر دوم و آثار گویشی که در دست انتشار دارم سعی کردم  در بیان دغدغه ها از قالب ها و مفاهیم شعر امروز هم بهره گیرم.

 

۳-می خواهم درباره غزل [مرداب دلگیر] یکی از قطعه سروده های کتاب هر روز به یک بهانه، بیشتر صحبت کنید، من با خوانش این شعر اینگونه می اندیشم که برخلاف برخی شاعران بختیاری که مرگ اندیشی در سروده هایشان وجود دارد ولی شما شاعری دچار مرگ اندیشی نیستید، یعنی در عین یاس و ناامیدی کلیدواژه و مفهوم تغییر را گوشزد می کنید؟

بله در این غزل با وجود اینکه شرایط سخت پیرامون را همچون مردابی می بینم ولی منتظر فرصت یک تغییرم، خواستار تحول از فضایی بسته به فضایی آزادتر هستم، اندوه و دلگیری مرداب بسیار است ولی مرداب باید به رود تبدیل شود.

 

۴-در همین کتاب نخست یک قطعه نیمایی به نام ” تَنگ کُرد” را سروده اید که نگاه شاعر به زادبوم و نوستالژی هایش است، منطقه تَنگ کُرد در جغرافیای بختیاری چه دورانی را پشت سر گذاشته است؟

تَنگ کُرد منطقه ای زیبا و دیدنی در شمال شرق قلعه تل است، شامل چند منطقه پر از درختان بلوط و چشمه سارها، مناظر طبیعی، کبک ها و حتا دامنه ها پوشیده از برف است، دوران کودکی ام در این دیار سپری شد و خاطرات زیاد داشتم،  علی رغم سختی هایی که در زندگی عشایری و ایلی بود و امکانات رفایی نبود ولی مردم تَنگ کُرد فارق از این دغدغه ها شب ها کنار چاله آتش گرد هم می نشستند و شاه نامه می خواندند و داستان های کهن را روایت می کردند، درواقع آن مهر و عاطفه ها سرشار بود. از بانگ خروس تا شب کار و تلاش می کردند و تا پاسی از شب گرد هم می امدند، ولی امروزه زندگی مردم تَنگ کُرد ماشینی شده و همدلی ها کمرنگ شده است، هر کس سرش در لاک خودش رفته و همدمش گوشی موبایل خودش است، آنقدر که حتی در محیط خانه از خانواده خودت هم خبر نداری، من هم آن طبیعت دست نخورده را توصیف کردم و آنچه دغدغه هایم نسبت به زادگاهم داشتم بیان کردم.

۵-نوستالژی به زادگاه در شعر شاعران بختیاری بسیار موج می زند، شما تصویری از تَنگ کُرد دیروز داده اید، حالا تَنگ کُرد امروز چقدر توسعه بافته است، آیا تَنگ کُرد هم به سرنوشت دیگر روستاهای بختیاری دچار شده است و مردم و نخبگان هم کوچ کرده اند؟

صفا و همدلی ها کم رنگ شده، نسل قدیم و جدید آنجا کمتر کوچ به شهرها دارند، این امر طبیعی است وقتی توسعه و امکانات خدماتی نباشد نسل جدید هم کم کم از زادگاه خود فاصله می گیرد، شرایط توسعه راه و دسترسی  به منطقه تَنگ کُرد نسبت به گذشته بهتر شده است ولی توسعه راه ها در مناطق بکر همچون تَنگ کُرد هم مزایا و پیامدهای منفی دارد، پیامد مثبت آن افزایش رفت و آمد با انواع وسایل نقلیه است و پیامد منفی آن هم از بین رفتن طبیعت و افزایش زباله های رها شده در طبیعت زیبا است، آتش روشن کردن کنار درختان که این مسائل آسیب می زند و ضرورت فرهنگ سازی و آگاه سازی عمومی نسبت به حفظ مناطق گردشگری است، گاهی می بینم که طبیعت زیبا و بکر تَنگ کُرد دچار آسیب رعایت نکردن نظافت می شود و البته سایر مناطق گردشگری و تفریحی نیز دچار این مساله پس از توسعه راه ها شدند.

 

۶-دفتر دوم سروده هایتان با عنوان «رفته بودی»، قطعه شعر غزل دیوارها را مدنظر قرار داده ام، این قطعه هم به نظرم شاعر را نگران پیرامون روابط انسانی نشان می دهد؟

بله همان دغدغه ها و مفاهیمی که در غزل مرداب دلگیر در جست و جوی آن بوده ام در غزل دیوارها نیز وجود دارد، دیوارهای ذهنی و اجتماعی که وجود دارد، نگرانم می کند، سختی های مسیر متعالی زندگی، این به دور خود چرخیدن های باطل که بسان عقربه های ساعت می ماند همچنان وجود دارد، اندیشه های پوسیده که همچنان ملکه ذهن ها است، این پدیده خیلی ضدارزشی است که جامعه ای به فرهیختگان صاحب اندیشه عنایت نداشته باشد، این بد است که فردی با تفکر ضعیف در جایگاه برتری نسبت به نخبه ای که صاحب اندیشه والا و برتر است قرار داده شود، این مسئله هم به ضرر کل جامعه و هم به ضرر افرادی که می خواهند براندیشمندان مسلط باشند، تمام می شود. پس باید این دیوارها شکسته شود.

۷-آنجا که دردها و رنج های انسانی از حد می گذرد، به زبان مادری پناه می بریم تا با این شیوه بیان  رنج ها التیام یابد، و شما نیز به سراغ زبان مادری رفته اید و سومین مجموعه شعرتان با عنوان (وا ویر)را در گویش بختیاری انتشار داده اید  درباره این کار بیشتر توضیح دهید؟

این اثر هم با الهام از گوش سپردن به قصه های مادربزرگ در کودکی هایم سروده شده است. نام این مجموعه شعر بختیاری را «وا ویر» برگزیده ام، ویر یک واژه و مفهوم کهن است، که در فرهنگ واژگانی بختیاری معنای به یاد سپردن و یاد نمودن است، ولی واژه ویر وا ویر درواقع مرور می کند تمام خاطرات و رویدادهای گذشته حتی تا عهد کهن را یادآوری می کند، شما با خودت یادآوری می کنی یا به تعبیر بختیاری ها ویر وا ویر می کنید با خودتان. من تلاشم بر این است مفاهیم و عناصر مثبتی که در تاریخ فرهنگی خویش داریم، دوباره بهره بگیریم، بازآفرینی کنیم، حالا ما امروز دیگر که نمی شود زیست عشایری نیاکانمان را ادامه دهیم ولی می توان عناصر خوب فرهنگ گذشته را پردازش نمود در کتاب ویر وا ویر به سراغ واژه های کهن رفته ام، امروزه در مکالمه های محاوره و روزمره بختیاری ها که حتی با گویش بختیاری صحبت می کنند ولی می بینید خیلی از واژه ها از بین رفته و دیگر  فراموش شده اند و بکار نمی برند، بنابراین به سراغ واژه های کلیدی و زیبای بختیاری که فراموش شده اند، رفته و بر آن هستم با زبان هنری به گونه ای بیان شود که ماندگاری بیشتری داشته باشد. درواقع هم واژه ها و هم مفاهیم مثبت فرهنگ بختیاری حفظ می شود و به موازات این مسائل منفی رایج در فرهنگ گذشته مثلا شکارگری که نزد پیشینیان ما ارزش ویژه ای داشته و جزو افتخارات محسوب می شد و کله ی قوچ ها و حیوانات را به صورت نمادین بر سر در خانه تندیس می کردند، این نوع باورها سبب آسیب و از بین رفتن طبیعت و گونه های جانوری است، بنابراین تلاش من براین است هر واژه و نکته و مفهومی که برای ثبات فرهنگ بختیاری در عصر امروز مفید است پردازش و یادآوری کنم و هرآنچه نکات منفی است از این فرهنگ غنی و تولید یک کار ادبی دور نماییم.

 

۸-برخی واژه های کتاب «واویر» که بار معنایی و مفهومی بالایی دارند را هوشمندانه بازآفرینی نموده اید مانند واژه تَمِسا یا تماسا در لهجه های چهارلنگ جانکی گرمسیری و هفت لنگ بختیاری. درباره بار مفهومی این واژه بیشتر توضیح دهید؟

تماسا یا همان تَمِسا که در گویش مسجدسلیمان بکار می رود مخفف این طرز فکر و کنایه است که می گوید: نگو می دانستی و من نمی دانستم، اینگونه فکر می کردم اما، نگو موضوع چیز دیگری بود، این واژه مفهومی و زیبا را در یک دوبیتی به کار گرفتم.

 

۹-موسیقی کلام در دوبیتی های بختیاری شما جالب است؟

بله این دوبیتی ها را به گونه ای سروده ام که موسیقی درونی واژه ها پررنگ باشد تا برای ساخت تصنیف و ترانه کاربرد داشته باشند.

 

۱۰-اخیراً فعالان موسیقی بختیاری تلاش می کنند قالب های متنوع شعر را در ساخت ترانه ها بکار ببرند، دیدگاه شما درباره استفاده از سایر قالبها در موسیقی بختیاری چیست؟

این کار مستلزم آن است که شاعر، آهنگساز و خواننده بختیاری ارتباط و تعامل  نزدیک با یکدیگر داشته باشند، درآغاز هر کاری اگر شاعر، آهنگساز و خواننده با ارتباط نزدیک به دیدگاه مشترک برسند، آن گاه اثر موفق خلق می شود، مصداق آن در دهه های پیشین همکاری رهی معیری با آهنگسازان استاد شجریان و محمدرضا لطفی که همزمان کنار همدیگر، همدل و همفکر آثاری مانا خلق نمودند. خلق این آثار آوازی و شعر در بختیاری مستلزم ارتباط نزدیک و تلاش و دیدگاه مشترک است.

اگر بخواهیم به تکرار برنخوریم باید نوآوری داشته باشیم الان شاعران بسیار خوب در ادبیات بختیاری داریم آثار شعری قوی در قالب غزل تولید نموده اند بنابراین اگر آهنگسازی خوب و توانمند باشد می شود آثار خوب آوازی و تصنیفی در موسیقی بختیاری به شکل تازه خلق نمود، پیش تر از دوبیتی ها استفاده شده و امروزه هم به ویژه از قالب غزل می توان در آوازها های بختیاری بهره گرفت و به طور یقین آثار زیبا تولید می شود

.

۱۱-اشاره داشتید سروده های کتاب واویر را تحت تاثیر قصه گویی های مادربزرگ سروده اید، بنظر می رسد در شکل گیری هویت و خانواده ایرانی مادربزرگ ها یک رُکن اساسی بوده اند، ولی امروزه مادربزرگ ها که ابزار فرهنگی مهم هویت ما بوده اند از ساختار خانواداه ها حذف شده اند و از دست دادن این میراث داران فرهنگی سبب بحران  هویت در خانواده ایرانی شده است، دیدگاه شما در این مورد چیست؟

کاملا درست اشاره داشتید، بطور یقین مادربزرگ ها بعنوان نیروهای فرهنگی بسیار تاثیر گذاری در ساخت هویت ما نقش داشته اند. من هم به این موضوع اشاره کردم از شب نشینی های دوران کودکی و متل ها و افسانه هایی که مادربزرگم برایم می گفت کتاب و شعر بختیاری ام شکل گرفت، البته مادربزرگم طبع شاعرانه هم داشت، گاهی به صورت طنز می گفت، گاهی دو بیتی های سوزناک و باباطاهر برایمان می خواند، گاهی داستانهای رایج بین مردم تَنگ کُرد، قلعه تل و سایر جاهای سرزمین بختیاری که رخ میداد که  برایمان روایت می کرد، لابه لای آن داستان ها گاهی واژه های زیبا و کهن جستجو می کردم، ایشان همیشه گذشته را در ذهن ما تصویر می کرد و درواقع آن روایت ها و رخدادها را برایمان «ویرواویر» می نموده، حتی در آلبوم مشترکی که با جناب کوروش نوری زاده تولید داشته ام در تصنیفی که سروده ام می گویم: (پای تش چاله دالوم متل ایگو) و همین متل سرای مادر بزرگ پشتوانه و چراغ هدایت فرهنگی ما بود.

 

۱۲-شما یک شاعر هستید و تنها تعهد دارید به جامعه خویش چراغ راه نشان دهید ولی تعهد و ماموریت ندارید که زیرساخت جامعه را بسازید، در کتاب واویر نیز با انتخاب هوشمندانه نام خوب و محتوایی که تولید نموده اید به جامعه مسیر فرهنگی و هنری می دهید، بنیان های فرهنگی را غنا می بخشید ولی به نظر می رسد ویر سپردن میراث اندیشه پیشینیان و مفاخر نیازمند ابزارهای مالی و سیستم حامی نیز است، اگر ابزارها و  بسته های حمایتی حاکمیت نباشد در نتیجه فعال فرهنگ و هنر از ادامه کار باز می ماند، شما موافق این نظر هستید که فرهنگ در کشور ما به حال خود رها شده است؟

بله ، شما اگر به دنبال کار هنر، فرهنگی و تولید محتوا هستید قطعا از سوی ارگان و نهادی پشتیبانی نمی شوید، برای چاپ کتاب شعر یا تولید یک آلبوم موسیقی با هزینه های سنگین مالی بودن اسپانسر و از پرداخت هزینه شخصی خود هنرمندان آثار ارزشمندی در حوزه شعر و موسیقی خلق نموده اند که به دلیل نبود پشتیبان مالی این آثار به تولید نمی رسند و از بین می روند حالا من یک پزشک هستم و با کمک و درآمد پزشکی توانایی تامین بخشی از منابع  مالی  آثارم را داشته ام ولی خیلی از هنرمندان هم هستند توانایی چرخاندن زندگی شخصی هم ندارند چه رسد به اینکه هزینه تولید یک محصول هنری را بپردازند.

 

۱۳- و مجموعه شعر چوب کبریت های بازی گوش؟

 این مجموعه شعر شامل اشعار من و برادرم سام است و در قالب های غزل، دوبیتی و شعر نیمایی سروده  شده اند، اشعار سپید از سروده های سام کُرد هم در این مجموعه شعر است.

به دنبال مفاهیمی تازه و دغدغه های اجتماعی و مسائل پیرامون ما و بخشی از عاشقانه ها در محتوای این سروده ها وجود دارد.

 

۱۴-می خواهم به بخش دیگری از فعالیت هنری شما که در حوزه موسیقی است بپردازم می گویند: شما پر از چکامه و تصنیف هستید؟

از همان دوران کودکی به موسیقی سنتی علاقمند بودم، به صدای استاد شجریان و شهران ناظری علاقه داشتم موقعی که روستا زندگی می کردم و شرایط سخت بود هنگام درس و مشق ضبط و رادیو را روشن می کردم و صدایش را کم می کردم تا یک تصنیف و آوازی را از رادیو بشنوم.

دوست داشتم آثار شعری ام را از قالب موسیقی ارایه دهم متاسفانه در جامعه ما سرانه مطالعه کتاب بسیار ضعیف است و مردم کمتر حوصله مطالعه دارند. در مورد آثار ادبی اگر یک قطعه شعر با ابزار موسیقی و ترانه خوانش شود مخاطب بیشتری به دست می آورد، زیرا به دلیل پایین بودن سرانه مطالعه تیراژ کتاب های شعر هم بسیار پایین آمده و ملاحظه می کنید پیش تر که با تعداد صدهزار نسخه منتشر می شد الان به تیراژ دوهزارتا، یک هزار و حتی پانصد نسخه رسیده است.

بنابراین تلفیق شعر و موسیقی سبب می شود مردم انرژی کمتری برای خواندن و آثار ادبی بگذرانند.

 

۱۵-آلبوم [لبریز] با صدای سالار عقیلی و براساس چکامه هایی که شما سروده اید در دسترس مخاطبان موسیقی اصیل ایران است این اثر از موفقیت های کارنامه هنری شما است. می خواهم از چگونگی شکل گیری همکاری مشترک سالار عقیلی و شما بیشتر بدانم؟

من در آیین رونمایی یکی از آلبوم های استاد مجید درخشانی حضور داشتم و از آن روز آشنایی ما آغاز شد. این ارتباط نزدیک سبب شد چند قطعه از سروده هایم را برای ایشان بخوانم و ایشان به این شعرها ابراز احساس و لطف نشان دادند، پس از آن چند دیدار کاری و شروع همکاری به وجود آمد، استاد درخشانی در تولید آثار موسیقی و شعر و دکلمه تجربه داشتند چند سال پیش نیز در این زمینه کاری به نام آلبوم قاصدک منتشر نمود براساس شعرهایی از مهدی اخوان ثالث که با صدای خود اخوان و آهنگسازی جناب درخشانی تولید شده بود.

پس از آشنایی اینجانب با استاد درخشانی افتخار همکاری با ایشان فراهم شد و پیشنهاد دادند تعدادی از اشعاری که انتخاب نمودند دکلمه شود و آهنگسازی این اثر بر عهده وی بود، سپس تشخیص دادند چند قطعه از اشعار به صورت تصنیف ساخته و خوانش شود.

بررسی شد که کدام یک از هنرمندان موسیقی بخواند و در نهایت نظر ایشان بر این بود که با صدای سالار عقیلی اجرا شود ، ایشان اشعار را دید و تایید کردند و محصول این تلاش (آلبوم لبریز) شد که شامل اجرای سه تصنیف با صدای سالار عقیلی و اجرا دکلمه اشعار با صدای گرم استاد نصرالله مدقالچی است.

۱۶-یکی از تصنیف های خوب این اثر با عنوان«خوشه های گندم» است که فکر می کنم آن مزرعه گندم در جهان بینی شاعر تصویری از ایران در فراز و فرود تاریخ است. آیا برداشت من درست است؟

شعر خوشه های گندم  هم اشاره دارد به زندگی کودکی خودم، زیست بومی که در آنجا رشد و نمو یافتیم پر از زمین های کشاورزی و خوشه های گندم است هنگامی که باد می وزید رقص و نشاط خوشه های گندم تماشایی بود، آن طراوت و صدایی که باد در لایه لای خوشه های گندم ایجاد می کرد شادی برانگیز بود و انسان سرزندگی را احساس می کرد ، می دیدیم تدریجا فصل درو که می شد، داس ها می آمدند و خوشه هایی که برای ما تصویری زیبا از زندگی و شادی و امید را ایجاد می نمود، می برید و از بین می برد و پس از آن می دیدم بازمانده آن خوشه های گندم که بختیاریها«کلور» می گفتند آتش زده می شد و زمین سوخته می ماند، علی رغم اینکه این کار برای ادامه امرار معاش زندگی لازم بود، ولی آن صحنه ناراحت کننده بود، از کودکی با تکرار این صحنه شاد و غم انگیز بزرگ شدم.

درواقع مزرعه  در نگاه و گستره وسیع تر نمادی از ایران است، آن خوشه های گندم تمام جغرافیای سرزمین ایران است و ان داس ها و آتش زدن بر پیکره خوشه ها همان اهریمن های بیگانه هستند که شادی مردم را از بین می برند اهریمن اسکندر، چنگیز، تیمور و ایران ستیزانی که آمدند و سوختند و بردند.

 

۱۷-همکاری مشترکی با فرهاد بیژن پور خواننده آلبوم دوراته داشته اید و محصول آن تصنیف ایران بود در مورد این کار بیشتر توضیح دهید؟

بله تصنیف ایران است که تولید شد ولی  هنوز انتشار رسمی  نشده است، ملودی این کار از فرهاد بیژن پور است دوست ارجمندم جناب بیژن پور همیشه در مطب من حضور می یافت، در یکی از دیدارهایمان گفت: همین الان در مسیری که می امدم مطب، یک ملودی به ذهنم رسید و درباره نحوه ی خوانش آن ملودی شرح داد، ملودی را با صدای خود آقای بیژن پور ضبط کردم، از من خواست شعری برای ملودی بنویسم، ظرف چند روز شعر ایران را نوشتم و تصنیف ایران ساخته شد تلاش داشتم در این کار برجستگی فرهنگ ایرانی و مهر بیکران به میهن عزیزمان را توصیف نمایم، یک کار ارکسترال است که بصورت موزیک ویدئو آماده شده است ولی متاسفانه این اثر هم در چنبره مشکلات مالی گرفتار شده است و هنوز نشر نیافته است.

 

۱۸-و کار مشترکی که با کوروش نوری زاده انجام داده اید گویا دو آلبوم فارسی و بختیاری است. این دو اثر نیز هنوز به دست مخاطب نرسیده است درباره این کار مشترک توضیح دهید ؟

آلبومی است با عنوان [مژده دیوارها]که چند سال پیش تر از آلبوم لبریز تهیه و تولید شده است آهنگساز این اثر جناب آقای مرتضی شفیعی رهبر ارکست سمفونیک اصفهان است و ملودی ها و آهنگ ها از کوروش نوری زاده است، محتوای این آلبوم شامل تعدادی تصنیف و آواز است که چند قطعه از این تصنیف ها را اینجانب سروده ام و چند کار را کوروش نوری زاده نوشته اند غزل های آواز نیز از حضرت حافظ است.

یک کار ارکسترال و زیبا است که شور بختانه به دلیل مشکلات مالی تا کنون منتشر نشده است و امیدورارم به زودی انتشار یابد.

آقای کوروش نوری زاده همتبار بختیاری اهل قلعه تل و ساکن اصفهان است، دبیر آموزش و پرورش هستن و ذوق هنری دارند، ملودی های زیبایی به فارسی و بختیاری ساخته اند، خطاط و نقاش هم هستند، یک آلبوم بختیاری بنام« خداقوت» با صدای نوری زاده در دست انتشار است که تعدادی از اشعار را من سروده ام و قطعات دیگر هم ساخته و پرداخته خود اوست.

آهنگسازی این اثر برعهده مجتبی صادقی و کامبیز جهانبخش است.

آلبوم خداقوت نوآوری هایی در فرم ها نیز به همراه دارد و تصنیف هایی که برای نخستین بار در دستگاه سه گاه و دستگاه نوا اجر می شود.