کرونا،واکسن،آمار،رنج،مرگ،عزا واژه های پرکاربرد این روزهای ما… کرونایی که دنیا را به تسخیر خود در آورده و باران بلایی شده بر سر مردمان ماتم زده‌‌ ی گرفتار در سیلاب بحران ها… واکسن های خارجی که در راه مانده اند و‌ واکسن های داخلی که  همایش ها و نمایش ها و رونمایی ها فرصتی برای چرخیدن […]

کرونا،واکسن،آمار،رنج،مرگ،عزا

واژه های پرکاربرد این روزهای ما…

کرونایی که دنیا را به تسخیر خود در آورده و باران بلایی شده بر سر مردمان ماتم زده‌‌ ی گرفتار در سیلاب بحران ها…

واکسن های خارجی که در راه مانده اند و‌ واکسن های داخلی که  همایش ها و نمایش ها و رونمایی ها فرصتی برای چرخیدن چرخ تولیدشان نمی دهد…

آماری که نه با واقعیت ها همخوانی دارد و نه می توان حجم دردها و رنج های بیماران و خانواده هایشان را از لابلای آن ها دید، گویی تنها اعدادی برای مردم و رسانه هاست و نه معیاری برای برنامه ریزی و هماهنگی و رسیدگی…

و کادر درمانی خسته، با دستانی خالی که غیرتش اجازه عقب نشستن به او نمی دهد، تا پای جان، در نبرد با کرونا…

بارها بیماران کرونایی را از دور و نزدیک دیده ام…

بارها ضجه و شیون ها را در راهروها و حیاط بیمارستان ها و آرامستان ها دیده ام…

بارها کرونا را حس کردم که بی رحمانه در شهر پرسه می زد و داغ عزا بر دل ها می نشاند…

اما هیچ گاه بی رحم تر از این روزها ندیدمش…

تمام در و دیوار شهر بوی مرگ می دهد…

آنقدر بی رحم که به پیر و جوان و زن و مرد امان نمی دهد…

آنقدر بی رحم که نه تنها یکی پس از دیگری آدم های خوب دوروبرمان را از ما می گیرد که فرصت عزا هم نمی دهد و تنها می توانیم از دور اشک عزیزانمان را به نظاره بنشینیم…

این روزها کرونا مرگ را اتفاق ساده زندگی مان کرده است…

بگذرد…بگذر ای روزهای تلخ…میگذرد

حرف آخر.‌..

«قاتل سریالی تو شهر می چرخه و کمترمون میکنه…نمیدونیم کرونا کی تموم میشه و کی قراره زندگی به ما لبخند بزنه، فقط می دونیم وقتی اون روز بیاد، دیگه خیلی از ما نای از ته دل خندیدن رو نداریم…» (دکلمه ای از عادل فردوسی پور در مستند مرحوم علی انصاریان)

این روزها بیشتر و جدی تر مراقب خودتان باشید…